1. خانه
  2. /
  3. کتاب آدم کجا بودی؟

کتاب آدم کجا بودی؟

نویسنده: هاینریش بل
3 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
پیشنهاد ویژه
1 از 1 رأی

کتاب آدم کجا بودی؟

مجموعه آثار 7
Wo warst du, Adam?
انتشارات: نگاه
٪20
216000
172800
پیشنهاد ویژه
1 از 1 رأی

کتاب آدم کجا بودی؟

Wo warst du, Adam?
٪30
150000
105000
1 از 1 رأی

کتاب خانه بی حفاظ

Wo warst du, Adam?
ناموجود
50000
معرفی کتاب آدم کجا بودی؟

کتاب "آدم تو کجا بودی؟" نوشته "هانریش بل" آلمانی است که اولین رمان ضد جنگ او نیز میباشد.داستان "هاینرین بل" قهرمانی ندارد و فردی به نام "فاین هالس" از شخصیت های اصلی داستان است اما تمام ماجرا حول او نمی چرخد.در واقع میتوان گفت که او ناظری است بر مصیبت های جنگ که در سناریو های مختلف حضور دارد.

داستان ضد جنگ "آدم تو کجا بودی؟"،حکایاتی از سربازان جنگی،مردم جنگ زده فرمانده های دل مرده و این چنین تلخی هایی از جنگ جهانی دوم را روایت میکند که این روحیه جنگ ستیزه "هانریش بل" به شما منتقل میشود.

"هایریش بل" با تصویر سازی های زیبایش حسی که را که میتوان از جنگ داشت را به خواننده انتقال میدهد،آنچنان که در همان جنگ حضور داشته است.

در این فضای نسبتا تیره در میان این جنگ،حضور عشق و درد های آن از ویژگی های دیگر این قصه است که این عاشقانه ها جذابیت هایی بسیاری را به داستان داده است.

درباره هاینریش بل
درباره هاینریش بل
هاینریش بل، ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن، هم زمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهه های جنگ به سربرد. با این که خانواده اش با نازی ها و حزب ناسیونال سوسیالیسم مخالف بودند، او در ابتدا با آن ها همدلی داشت.بل در سال ۱۹۴۲ با آن ماری سش ازدواج کرد که اولین فرزند آن ها، به نام کرسیتف، در سال ۱۹۴۵ بر اثر بیماری از دنیا رفت. پس از جنگ به تحصیل در رشته ی زبان و ادبیات آلمانی پرداخت.در سال ۱۹۴۷ اولین داستان های خود را به چاپ رسانید و با چاپ داستان قطار به موقع رسید، در سال ۱۹۴۹، به شهرت رسید؛ در سال ۱۹۵۱ با برنده شدن جایزه ی ادبی گروه ۴۷ برای داستان گوسفند سیاه، موفق به دریافت اولین جایزه ی ادبی خود شد. در ۱۹۵۶ به ایرلند سفر کرد تا سال بعد، کتاب یادداشت های روزانه ی ایرلند را به چاپ برساند.در ۱۹۷۱ ریاست انجمن قلم آلمان را به عهده گرفت. او در سال ۱۹۷۲ توانست به عنوان دومین آلمانی، بعد از توماس مان، جایزه ی ادبی نوبل را از آن خود کند.هاینریش بل، خروج خود و همسرش را از کلیسای کاتولیک، در سال ۱۹۷۶، اعلام کرد. او در ۱۶ ژوئیه-ی ۱۹۸۵ از دنیا رفت و جسد او در نزدیکی زادگاهش به خاک سپرده شد.
قسمت هایی از کتاب آدم کجا بودی؟

دای شلیک گلوله هفتم به گوشش خورد . و پیش از انفجار آن ، فریادی سر داد ، فریاد بلندی که چند ثانیه طول کشید . و او ناگهان فهمید که مردن ساده ترین کار نیست .

سپس کاغذ آب نبات را باز کرد و آب نباتی دردهانش نهاد. هنگامی که مزه ی ترش و مصنوعی آن را دردهان احساس کرد آب دهانش راه افتاد و اولین موج تلخ و شیرین را قورت داد، ناگهان صدای خمپاره ای شنید. خمپاره هایی که ساعت ها از خط دوردست جبهه ی مقابل به سوی آن ها پرتاب شده و از بالای سرشان پرواز کرده، در هوا موج زده، می غریدند و مثل جعبه هایی که خوب میخ کوبی نشده باشند با تکانی شدید پشت سرشان ازهم پاشیده و سروصدایی به پا می کردند. دومین توپ ها جلوی آن ها بافاصله ای نه چندان زیاد به زمین می خوردند، توپ هایی شنی همچون قارچ هایی متلاشی شده بر تیرگی روشن آسمان شرق نقش بسته و او به یاد می آورد که پشت سرشان تاریکی بسته و جلوی شان اندک روشنایی بود. او صدای سومین بمباران را می شنود؛ به ظاهر کسی میان آن ها با پتکی بر تخته های چوبین می کوفت؛ سروصدایی می کرد و چوب ها را تکه تکه کرده و نزدیک می شد، خطرناک بود. کثافت و بوی دود گوگرد روی زمین راه افتاده و وقتی که خودش را روی زمین پرت کرده، به این طرف و آن طرف می انداخت و سرش را در هر چاله ی عمیقی که پیدا می شد فرومی کرد، می شنید که چگونه فرمان دهان به دهان می گشت: «آماده برای یورش»، این زمزمه از سمت راست آمد و همچون وزوزی از برابر آنان همانند نخ فیوز دینامیتی که به ظاهر در سمت چپ آتش می گیرد، ساکت و خطرناک گذشت و وقتی خشابش را جلو کشید تا برجایش محکم کند چیزی در کنار او به زمین خورد و منفجر شد، به ظاهر کسی زیردستش ضربه ای زده بود و حسابی بازوانش را می کشید، دست چپ او در گرمایی مرطوب غرق شده، صورتش را از لجن زار به درآورد و فریاد کشید: من زخمی شده ام. خودش نمی شنید که چه چیز را فریاد می کشد، فقط صدایی را شنید که می گفت: کود اسب. صدایی خیلی دور، مثل صدایی که از پس شیشه ی ضخیمی او را جدا می کرد، خیلی نزدیک و همچنان دور می شنید که می گفت: کود اسب. صدایی آهسته و خوددار و دور و گرفته که می گفت: کود اسب جناب سروان، بله قربان. بعد همه چیز کاملا ساکت شد و صدا گفت: من صدای جناب سروان را می شنوم. همه چیز ساکت بود فقط در دوردست ها صدای قل قلی می آمد که آرام جوشیده و پف می کرد گویی آبی از قابلمه بیرون زده باشد. سپس به یاد آورد که چشمانش را بسته، چشمانش را گشود، سر سروان را دید و حال صدا بلندتر به گوش می رسید، سر پشت چارچوب پنجره ای کثیف و تیره قرار داشت و صورت سروان خسته، اصلاح نشده و عبوس می نمود، چشمانش بسته بودند و حال سه بار پشت سر هم با مکثی کوتاه در بین آن گفت: اطاعت جناب سرهنگ.

مقالات مرتبط با کتاب آدم کجا بودی؟
مقایسه ترجمه‌های کتاب «عقاید یک دلقک» اثر «هاینریش بل»
مقایسه ترجمه‌های کتاب «عقاید یک دلقک» اثر «هاینریش بل»
ادامه مقاله
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن

در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.

سقوط جامعه و یک دلقک
سقوط جامعه و یک دلقک

جایگاه هاینریش بُل در ادبیات آلمان بسیار برجسته و بی‌نظیر است به طوری که اغلب منتقدان معتقدند که به تجدید حیات ادبیات آلمانی کمک کرده است.

آثار کلاسیک، پنجره ای رو به میراث و گذشته ی بشر
آثار کلاسیک، پنجره ای رو به میراث و گذشته ی بشر

وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند

هاینریش بل نویسنده ای که در دل نازی پاسدار انسانیت بود
هاینریش بل نویسنده ای که در دل نازی پاسدار انسانیت بود

هاینریش بل، یکی از محبوب ترین و پر کار ترین نویسندگان آلمانی، به عنوان روایت گر زندگی در جمهوری فدرال آلمان به شهرت بین المللی رسید و در سال 1972، موفق به کسب جایزه ی نوبل ادبیات شد.

نظر کاربران در مورد "کتاب آدم کجا بودی؟"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

"آدم کجا بودی" از نشر نگاه، قطعش رقعی هست یا پالتویی؟ آخه من چند جای دیگه دیده بودم که همین نسخه رو گذاشته بودن «رقعی»

1402/12/20 | توسطMøuhamed. Hsr
0
|
پاسخ ها

ابعادِ قطعِ «پالتوییِ بزرگ» خیلی به قطع «رقعی» نزدیکه. بعضی از سایت‌های فروش کتاب، برای قطع «پالتویی بزرگ»، از واژۀ «رقعی» استفاده می‌کنند. این موضوع در مورد قطعِ «رُبعی» هم صادقه. مثلاً کتابهای نشر ماهی که تحت عنوانِ قطع «جیبی» شناخته میشن، در واقع قطع «رُبعی» هستند.

1403/01/28|توسطکوروش مسعودنیا
3