1. خانه
  2. /
  3. کتاب آثار نایاب صادق هدایت

کتاب آثار نایاب صادق هدایت

نویسنده: صادق هدایت
5 از 1 رأی

کتاب آثار نایاب صادق هدایت

به کوشش و مقدمه ی جهانگیر هدایت
Rare Works by Sadeq Hedayat
انتشارات: نشر چشمه
٪15
180000
153000
معرفی کتاب آثار نایاب صادق هدایت
"آثار نایاب صادق هدایت" مجموعه ای است "به کوشش و مقدمه ی جهانگیر هدایت" که توسط نشر چشمه به انتشار رسیده است. این کتاب با وجود حجم کم خود، دربرگیرنده ی گستره وسیعی از آثار "صادق هدایت" بوده و با توجه به نایاب بودن آثار این نویسنده ی بزرگ ادبیات معاصر، فرصت خوبی برای آشنایی بیشتر با نوشته هایی است که پیش از این کمتر به آن ها توجه شده است.
اولین اثری که در کتاب "آثار نایاب صادق هدایت" با آن مواجهه می شویم، "سایه مغول" است که داستان کوتاهی در باب فرهنگ و اصالت ایرانیان می باشد. "صادق هدایت" در این داستان به خشونت همسایه های ایران اشاره می کند و متن داستان بدون سانسور است. اثر بعدی مقاله ای است با عنوان "معلم اخلاق" که نویسنده آن را با نام مستعار در روزنامه مردم به چاپ رسانیده بود. مقاله ی دیگری نیز از "صادق هدایت" در این روزنامه با عنوان "سعدی آخرالزمان" خطاب به یکی از نویسندگان داستان های اروتیک و عاشقانه با نام "محمد حجازی" نوشته شده که ایضا در این مجموعه آورده شده است. داستان کوتاه بعدی، اثری است با نام "سرگذشت ماه" که در ژانر علمی تخیلی و با طنز همیشگی "صادق هدایت" به نگارش درآمده و پیش درآمدی برای داستان " حادثه عجیب در منظومه شمسی" می باشد.
از دیگر مقاله های گردآوری شده در کتاب "آثار نایاب صادق هدایت" می توان به "چگونه شاعر و نویسنده نشدم؟"، "مسلک علی بابا"، "جادوگری در ایران" و "بلبل سرگشته" اشاره کرد. علاوه بر این نقدها و یادداشت های متنوعی نیز از این نویسنده ی شهیر برای آثار دیگر هنرمندان به جا مانده که "نقد بازرس اثر گوگول"، نقد فیلم "ملانصرالدین در بخارا"، یادداشت هایی برای "بهشت دوزخ معری" و ترجمه ی "فرق الشیعه" از جمله ی آن ها می باشد. از دیگر آثار موجود در کتاب "آثار نایاب صادق هدایت" می توان "بازمانده ی قضیه ی فرشته ی زیردریایی"، "ضحاک و فریدون"، "بوعلی و استاد"، "عاق والدین" و "شرط بندی" را نام برد.
درباره صادق هدایت
درباره صادق هدایت
صادق هدایت، زاده ی 28 بهمن 1281 و درگذشته ی 19 فروردین 1330 شمسی، داستان نویس، مترجم و روشنفکر ایرانی بود.هدایت در تهران متولد شد. صادق کوچکترین پسر خانواده بود و دو برادر و دو خواهر بزرگتر و یک خواهر کوچکتر از خود داشت.او دوره ی متوسطه را در دبیرستان دارالفنون آغاز کرد ولی در سال 1295 به خاطر بیماری چشم درد، مدرسه را ترک کرد و یک سال بعد، در مدرسه ی فرانسوی سن لویی به تحصیل پرداخت. اولین آشنایی هدایت با ادبیات جهان در این مدرسه رقم خورد. او به کشیش مدرسه درس فارسی می داد و کشیش هم او را با ادبیات جهان آشنا می کرد. هدایت در همین مدرسه به علوم خفیه و متافیزیک علاقه پیدا کرد. این علاقه بعدها هم ادامه دار بود و او سال ها بعد، نوشته هایی را در این باره از خود بر جای گذاشت.هدایت در سال 1309 و بدون به پایان رساندن تحصیلات خود، به تهران بازگشت و در بانک ملی مشغول به کار شد.او در سال 1315 به هند رفت و به فراگیری زبان پهلوی پرداخت. او سپس کارنامه ی اردشیر بابکان را از پهلوی به فارسی برگرداند.هدایت در طی اقامت در بمبئی، معروف ترین اثر خود، «بوف کور» را که در پاریس نوشته بود، پس از اندکی تغییر با دست بر روی کاغذ نوشت نوشت، به صورت پلی کپی در پنجاه نسخه انتشار داد و برای دوستان خود فرستاد.او را به همراه محمدعلی جمال زاده، بزرگ علوی و صادق چوبک، یکی از پدران داستان نویسی نوین ایران می دانند. هدایت در 19 فروردین سال 1330 در پاریس خودکشی کرد و چند روز بعد در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.
قسمت هایی از کتاب آثار نایاب صادق هدایت

خنجرش را از غلاف بیرون کشید. روی تیغه ی آن به خط پهلوی اسم او حک شده بود. پدرش را با چهره ی رنگ پریده، ریش سیاه به یاد آورد که روی تخت افتاده بود و دو تا شمع بالای سر او روی میز می سوخت. او و برادرش گریه کنان کنار تخت رفتند، به آن ها خیره خیره نگاه کرد. بعد مثل اینکه کوشش فوق العاده کرده باشد نیمه تنه بلند شد و گفت: «چرا گریه می کنید؟ گریه مال زن ها است. افسوس که من توی رختخواب می میرم!... تنها آرزویم این بود که در راه آب و خاکم در راه ایران جان بدهم... ولی چشم امید آیندگان به شماست.» نیاکان ما با خون دل برای آزادی خودشان می کوشیدند تنها آرزویی که دارم این است که تا زنده هستید، تا جان دارید، نگذارید که ایران زمین به دست بیگانه بیفتد... خاک ایران را بپرستید... بعد رو کرد به او و گفت: «این خنجر را از کمر من بازکن و به یادگار نگه دار...» همین خنجر که سال ها به کمر او بود و با آن انتقام خودش را کشیده بود. سرش را تکان داد، خواست با نوک خنجر پارچه ی روی زخم بازویش را پاره کند، ولی همین که آن را تکان داد، چه درد جان گدازی! چه سوزش دل خراشی! نه، نمی توانست تاب بیاورد. از شستشوی آن چشم پوشید، بعد دست چیش را در آب شست، یک مشت به رویش زد و یک مشت هم نوشید. دست کرد از جیبش مشتی میوه جنگلی بیرون آورد. این میوه ها را از قدیم می شناخت. نوکر پیرشان اسفندیار که او را یا برادر کوچکش به گردش می برد و همیشه از جهانگردی های خودش و از مردمان پیشین گفتگو می کرد، یک روز برایشان از همین میوه ها آورد آن که مانند ازگیل شیرین مزه و گس بود اسمش «کنس» بود و آن یکی که سرخ، گرد و ترش بود «ولیک» می گفتند. ولی مادرش که این میوه ها را دست آن ها دید گرفت و گفت: «این ها خوراکی نیست. دلتان درد می گیرد.» برادرش که دوباره آن ها را از توی جوی برداشت و گاز می زد. مادرش پشت دست او زد... ولی پنج روز بود که شاهرخ با همین میوه ها زندگی می کرد. دل درد نگرفته بود!...

مقالات مرتبط با کتاب آثار نایاب صادق هدایت
مسیر شکل‌گیری ادبیات مدرن ایران
مسیر شکل‌گیری ادبیات مدرن ایران
ادامه مقاله
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»

در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم

صادق هدایت: تراژدی شخصی، انزوای اجتماعی و بیگانگی جهانی
صادق هدایت: تراژدی شخصی، انزوای اجتماعی و بیگانگی جهانی

«صادق هدایت»، یکی از شناخته شده ترین نام ها در «ادبیات ایران»، مجموعه آثاری مسحورکننده، رعب انگیز و ماندگار را از خود بر جای گذاشت.

فرانتس کافکا: درخشش ابدی یک ذهن شکنجه شده
فرانتس کافکا: درخشش ابدی یک ذهن شکنجه شده

مطالعه ی آثار عجیب و کابوس وار کافکا به ما یادآوری می کند که پشت نقاب زندگی روزمره ی هر فرد، یک زندگی عاطفیِ منحصر به فرد و پر فراز و نشیب وجود دارد.

نظر کاربران در مورد "کتاب آثار نایاب صادق هدایت"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

خیلی جالب نیست,بدرد کسی میخوره که بخواد درباره هدایت یه تحقیق کامل کنه یا کل کتاباشو بخونه

1402/04/19 | توسطداش آکل
0
|

از این عنوان‌های زرد برای هدایت دست بر دارین. نه زیست هدایت زرد بود و نه تفکرش.

1401/10/28 | توسطمیلاد - کاربر سایت
4
|