کتاب «پسر عیسا» مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی «دنیس جانسون» است که اولین بار در سال 1992 منتشر شد. این مجموعه داستان از «جانسون» که اکنون اثری کلاسیک در نظر گرفته می شود، به دنیای زیرزمینی معتادان و «ارواح گمشده» می پردازد و جهانی خشونت آمیز و پرآشوب را به تصویر می کشد که دربردارنده ی افراطی ترین جنبه های فرهنگ آمریکایی است. در این مجموعه، داستان هایی درباره ی گذر از محدوده ها، رنج های بی پایان، توهمات دیداری، شکست ها، گم شدن ها، پیدا شدن ها و دوباره گم شدن ها به چشم می خورد. بینش های جالب توجه و تأثیرگذاری عاطفی این داستان ها باعث شده کتاب «پسر عیسا» اکنون در زمره ی آثار کلاسیک آدبیات آمریکا در قرن بیستم در نظر گرفته شود.
پرتنش و زیبا.
درخشان و جذاب.
با تنشی طوفانی.
حس می کردیم راه فراری نداریم و برده ی تقدیریم. همه با دستبندی بر دست می مردیم. کسی کارمان را تمام می کرد و دیگر تقصیری متوجه مان نبود. برای همین خیال می بافتیم. و باز هم همیشه به دلایلی مسخره بی گناه شناخته می شدیم.
دو جور صدا داشت. چهل و خرده ای سالش بود. تمام عمرش را به باد داده بود. این جور آدم ها برای مایی که فقط چند سال به باد داده بودیم، خیلی عزیز بودند. کید ویلیامز را که می دیدی امیدوار می شدی دست کم دو ماه دیگر از زندگی طلب داری.
موقع ناهار از دادگاه بیرون آمد. به چشمان وکیلش نگاه کرد و به این نتیجه رسید که محاکمه اش زیاد طول نخواهد کشید. براساس یک جور ریاضیات قانونی که فقط ذهن یک محکوم قادر به درکش بود، حدس زد که دست کم بیست و پنج سال زندانی خواهد شد. اینقدر وحشتناک بود که فقط می توانست شوخی باشد. خود من به عمرم کسی را ندیده بودم که این مدت روی زمین زندگی کرده باشد.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم