1. خانه
  2. /
  3. کتاب سرافینا و عصای مارپیچ

کتاب سرافینا و عصای مارپیچ

نویسنده: رابرت بیتی
3.5 از 1 رأی

کتاب سرافینا و عصای مارپیچ

(دنباله کتاب «سرافینا و شنل سیاه»)
Serafina and the Twisted Staff
انتشارات: پرتقال
٪15
339000
288150
معرفی کتاب سرافینا و عصای مارپیچ
کتاب «سرافینا و عصای مارپیچ» رمانی نوشته «رابرت بیتی» است که اولین بار در سال 2016 منتشر شد. «سرافینا» پس از شکست دادن «مرد شنل پوش» در داستان قبلی، زندگی آرامی را در «بالتیمور» سپری می کند. به شکلی ناگهانی و همزمان با شکل گیری تهدیدی جدید در جنگل، سه غریبه از راه می رسند: دختری بریتانیایی به نام «بانو روئنا فاکس-پمبرتون»، کارآگاهی به نام «گراثان»، و مردی ترسناک با ریش خاکستری و گروهی عجیب. در کوهستان، تمام پرندگان رفته اند، حیوانات دیگر ناپدید شده اند و صمغی سیاه و چسبناک از درختان تراوش می کند. حالا «سرافینا» باید قبل از این که تمام حیوانات برای همیشه ناپدید شوند، گره از این معما بگشاید.
درباره رابرت بیتی
درباره رابرت بیتی
رابرت بیتی، نویسنده ی آمریکایی است. بیتی به همراه همسر و سه دخترش در کارولینای شمالی زندگی می کند و اعضای خانواده اش در خلق و ویرایش داستان ها به او کمک می کنند. بیتی قبل از تبدیل شدن به نویسنده ای تمام وقت، یکی از پیشگامان فناوری رایانش ابری، موسس و مدیر شرکت پلکس و یکی از مدیران مجله ی Narrative بوده است. گفتنی است که او در سال 2007 به عنوان کارآفرین برتر سال انتخاب شد.
ویژگی های کتاب سرافینا و عصای مارپیچ
  • «رابرت بیتی» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز
نکوداشت های کتاب سرافینا و عصای مارپیچ

حتی بهتر از کتاب قبلی، دنباله ای که هیجانی بی وقفه را از ابتدا تا انتها ارائه می کند.

Kirkus Reviews

یک داستان معمایی مسحورکننده که مورد استقبال طرفداران قرار خواهد گرفت.

School Library Journal

یک جهان جادویی شگفت انگیز.

Amazon
قسمت هایی از کتاب سرافینا و عصای مارپیچ

«سرافینا» اصلا سر درنمی آورد چرا وقتی حمله می کند، همه حیوانات جنگل از ترس خشکشان می زند. اگر مرگ از دل تاریکی، با چنگ و دندان روی او می پرید، او می جنگید یا پا به فرار می گذاشت یا بالاخره کاری می کرد. کسی از حیوانات کوچک جنگلی مثل موش و خرگوش و سنجاب توقع ندارد شجاع باشند، ولی آخر از وحشت میخکوب شدن چه فایده ای دارد؟

ضربان قلب «سرافینا» بالا رفت و تمام حواسش تیزتر شدند. یک دفعه توانست هرچه را در جنگل اطرافش بود، حس کند؛ صدای قورباغه درختی که بیست-سی قدم پشت سرش روی شاخه ای حرکت می کرد، صدای جیغ پرنده ای تنها در دوردست، یک لحظه هم خفاشی را دید که بالای سایبان درهم و برهم درخت ها در آسمان پرستاره، عین تیر پرواز می کرد.

البته تمام این ها محض تمرین بود؛ گشتن و تعقیب کردن و یورش بردن و به چنگ آوردن شکار. «سرافینا» موجودات وحشی را که شکار می کرد، نمی کشت. نیازی به این کار نداشت، اما حیف که آن ها این را نمی دانستند! او خود وحشت بود! خود مرگ بود!

نظر کاربران در مورد "کتاب سرافینا و عصای مارپیچ"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

به نظرتون بخرم؟ حتما نظرتون رو بگین.

1401/01/14 | توسطاولین و بهترین جادوگر - کاربر سایت
2
|
پاسخ ها

آره اگه جلد اول خونده باشی

1402/04/11|توسطیک کتاب خون - کاربر سایت
1

اره بی‌نظیره. البته اگه ژانر وحشت دوست داشته باشین.

1403/06/27|توسطزینب اخترکاویان
0