لمونی اسنیکت تحصیلاتش را به شیوه ای نامعمول گذراند، جوانی پیچیده ای داشت و حالا هم بزرگسالی محزونی را سپری می کند. مجموعه ی سیزده جلدی «بچه های بدشانس»، «آهنگساز مرده است» و «13کلمه» از کتاب هایش هستند.
دربارهٔ لمونی اسنیکت این را باید گفت که هیچ جا نمیشود چیزی دربارهٔ او یافت بجز خود کتابها و البته سایتش که آدرسش را در آخر این مطلب مشاهده میکنید. این سایت به زبان انگلیسی نوشته شده و هیچ وبلاگ یا سایت دیگری دربارهٔ او خبری نمیدهند. تنها اخباری که طی سالهای جدید دربارهٔ او منتشر شده در کتابش مجموعه ماجراهای بچههای بدشانس در صفحات آخر یافت میشود که آنها هم چیز زیادی دربارهٔ او نشان نمیدهند.نمی دانستم صدا دقیقا از کجا می آید یا دقیقا چه می گوید، و نمی دانستم صدای چه کسی است. حتی نمی دانستم آیا صدای آشناست یا نه. مرد شروری که در بزرگ ترین پرونده ام با او سر و کار داشتم، مهارت تقلید هر صدایی را داشت. ممکن بود او باشد که تقلید کس دیگری را می کرد. ممکن بود کسی باشد که او صداش را تقلید می کرد. ممکن بود کسی باشد که صدای کس دیگری را تقلید می کرد. این هم راز دیگری بود، قضیه مشکوک دیگری بود، شاید هم هیچ چیز نبود. صدا دوباره چیزی گفت- یک تک کلمه را که من نمی فهیدم، مثل اینکه چیزی توی یک کتاب باشد که ساده نشود فهمید یا جوهر کلمه ای که پاک شده باشد.
آیا کودک شما هر روز مطالعه می کند، نه به خاطر این که مجبور است، بلکه چون خودش دوست دارد؟
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟