نامه ای نوشتم به رئیس جمهور ماه و از او پرسیدم که آیا آن بالا محوطه های توقف ممنوع دارند یا نه. پلیس ماشین هوندای مرا چرثقیل کش کرده بود و از این موضوع ناراحت بودم. برگرداندنش برایم هفتاد و پنج دلار آب می خورد، به اضافه ی سلامت روان. هیچ دقت کرده اید که کامیون های جرثقیل دار چه طور به ماشین های کوچولوی ظریف گیر می دهند؟ هیچ دیده اید که یک کرایسلر امپریال را دنبال خودشان بکشانند؟ نه، ندیده اید.
رئیس جمهور ماه با احترام بسیار جواب داد که ماه هیچ رقم محوطه ی توقف ممنوع ندارد. و اضافه کرد که سلامت روان هم در کره ی ماه فقط یک دلار خرج برمی دارد.
خب، من آن هفته واقعا بدجوری به سلامت روان احتیاج داشتم. پس جوابش را نوشتم و گفتم که فکر کنم بتوانم تا بهار 81 آن جا باشم. البته اگر سفینه ی فضایی به وعده اش عمل کند، گفتم چندتا سلامت روان برایم آماده نگه دارد که به شان احتیاج دارم، و پرسیدم آیا می شود توجهش را به یک قابلمه کباب دنده با سس قرمز جلب کنم یا نه، چیزی که اگر دوست داشت می توانستم با کمال مسرت برایش ببرم آن بالا.