کتاب انزجار

Revulsion: Thomas Bernhard in San Salvador
توماس برنهارت در سان سالوادور
کد کتاب : 80532
مترجم :
شابک : 978-6227543506
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 64
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1996
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

نفرت و بیزاری
Revulsion
کد کتاب : 77743
مترجم :
شابک : 978-9642714476
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 106
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1997
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب نفرت و بیزاری اثر اوراسیو کاستیانوس مویا

کتاب «نفرت و بیزرای» رمانی نوشته «اوراسیو کاستانیوس مویا» است که اولین بار در سال 1997 انتشار یافت. راوی داستان، «ادگاردو وگا»، برای اولین بار در هجده سال گذشته به «سن سالوادور» بازمی گردد و هیچ احساسی از نوستالژی را تجربه نمی کند. او در یک میخانه، با «مویا» (نسخه ای خیالی از خود نویسنده) آشنا می شود و مکالمه ای میان آن ها شکل می گیرد. «وگا» از همه چیز در کشور انتقاد می کند، از جمله سیستم حمل و نقل، نهادهای تحصیلات عالی، غذاها، آب و هوا، و حتی وضعیت ژورنالیسم در آن؛ مردم به ادبیات یا تاریخ اهمیت نمی دهند، سیاستمداران بی تفاوت هستند، و حتی پزشک ها فاسدند. «وگا» تقریبا از تمام جنبه های زندگی در «سن سالوادور» بیزار است اما با این وجود، به کشور بازگشته تا خانه مادرش (که به تازگی از دنیا رفته) را بفروشد.

کتاب نفرت و بیزاری


ویژگی های کتاب نفرت و بیزاری

«اوراسیو کاستیانوس مویا» از نویسندگان پرفروش در ادبیات السالوادور

اوراسیو کاستیانوس مویا
اوراسیو کاستیانوس مویا (متولد 1957) رمان نویس ، داستان نویس و روزنامه نگار اهل السالوادور است. او در سال 1957 در هندوراس از مادری هندوراسی و پدری السالوادوری متولد شد. خانواده وی از چهار سالگی به السالوادور نقل مکان کردند. وی تا سال 1979 هنگامی که برای تحصیل در دانشگاه یورک در تورنتو عزیمت کرد ، در آنجا زندگی کرد.
نکوداشت های کتاب نفرت و بیزاری
The book’s atmosphere of exasperated rage feels real.
خشم فروخورده حاکم بر اتمسفر کتاب، واقعی جلوه می کند.
Paris Review

With humor amid the madness and evil.
با شوخ طبعی در میان جنون و شرارت.
Washington Times

Moya masterfully lays out the entrails of a country gutted by corruption and war.
«مویا» به شکلی استادانه، بطن و درون کشوری زخم خورده از فساد و جنگ را آشکار می کند.
Booklist Booklist

قسمت هایی از کتاب نفرت و بیزاری (لذت متن)
«وگا» گفت: «خدا را شکر پا شدی آمدی مویا. مطمئن نبودم می آیی، آخر خیلی ها از اینجا خوششان نمی آید و اصلا باهاش حال نمی کنند، برای همین هم شک داشتم بیایی. من یکی که خیلی کیف می کنم دم غروب بیایم اینجا بنشینم توی حیاط خلوت، لبی تر کنم.»

تازه به «تولین» هم سفارش می کنم چهار تا آهنگ به درد بخور برایم بگذارد تا قشنگ عیشم تکمیل شود. هیچ وقت نمی روم داخل بنشینم. بغل پیشخان آنقدر گرم است که آدم می پزد؛ حیاط خلوت را ترجیح می دهم. نوشیدنی ام را می خورم و آهنگ های جازی را که «تولین» می گذارد، گوش می کنم.

تنها جایی که توی این مملکت آرامش دارم، همینجا است. بقیه ی کافه های اینجا را که می بینم، عقم می گیرد. کثافت از در و دیوارشان می بارد. یک مشت شکم گنده هم تویشان تمرگیده اند که انگار وظیفه خودشان می دانند آنقدر آبجو بخورند تا بمیرند.