1. خانه
  2. /
  3. کتاب خروج اضطراری

کتاب خروج اضطراری

4 از 1 رأی

کتاب خروج اضطراری

Uscita di sicurezza
انتشارات: ماهی
٪15
85000
72250
معرفی کتاب خروج اضطراری
«خروج اضطراری» اثری ادبی از اینیاتسیو سیلونه است که در سال 1965 منتشر شد. این اثر تضمین کننده موفقیت سیلونه در ایتالیا بوده است. او نویسنده ای است که در کشور خودش تاکنون او را به دلایل ایدئولوژیک همواره انکار می کرده اند. برخلاف سایر کشورهای غربی که بسیار از آثار او استقبال می کنند.
این کتاب شامل داستان های زندگینامه ای و بازتاب های شخصی است که گاهی اوقات به صورت غیر داستانی در آمده اند.

«خروج اضطراری» در اصل از دو قسمت تشکیل شده است. در قسمت اول نویسنده مجموعه ای از داستان های کوتاه خود را آورده است و قسمت دوم شبیه به یک مقاله سیاسی است که شرحی بر وضع معاصر خود به صورت انتقادی ارائه می دهد.

سیلونه در کودکی روزی پدرش را دنبال می کند تا در مزارع کار کند. پدر متوجه می شود که سیگارهایی را که دوست دارد هنگام کار دود کند با خود نیاورده است و به همین دلیل مقداری پول به پسرش می دهد تا از رهگذران بخواهد توتون به او بفروشند. سیلونه کوچک با آقایی بسیار فقیر اما مغرور ملاقات می کند که با اصرار کودک ، نیمه سیگار خود را به او می دهد بدون اینکه در عوض چیزی بخواهد.
پس از مدتی ، پسر و پدرش در خیابان با فردی روبرو می شوند که به جرم سرقت دستگیر شده است. این همان شخصی است که ژست منحصر به فرد همبستگی با آنها را گرفته است. این دو با آوردن سیگار برگ به عنوان هدیه تصمیم می گیرند با او دیدار کنند....
درباره اینیاتسیو سیلونه
درباره اینیاتسیو سیلونه
سیلونه دوران کودکی را با فقر و تنگدستی گذراند و در زمین‌لرزه سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد. در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و با دستگاه فاشیستی موسولینی به مبارزه پرداخت. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر مانند همکاران دیگر خود آندره ژید و آرتور کوستلر و غیره راه مستقلی در پیش گرفت، چنان‌که در ۱۹۳۰ از حزب کمونیست استعفا داد. وی به علت فعالیتهای سیاسی ناگزیر شد در ۱۹۳۰ به سویس بگریزد و شاهکارهای خود مانند «نان و شراب» و «فانتامارا» و «دانه زیر برف» و «یک مشت تمشک» و «رازلوک» و «روباه و گل‌های کاملیا» را در آن دیار به رشته تحریر کشید. سیلونه در زمان جنگ جهانی دوم به وطن خود بازگشت و در نهضت زیرزمینی ضد فاشیسم علیه حکومت موسولینی مبارزه کرد.

در سال ۲۰۰۰ دو تاریخ‌نگار ایتالیایی به نام‌های داریو بیوکا و مائورو کانالی اسنادی را منتشر کردند که نشان می‌داد سیلونه از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۰ با نام مستعار سیلوستره برای پلیس فاشیستی ایتالیا خبرچینی می‌کرده‌است. انتشار این اسناد جنجال فراوانی برانگیخت. مطابق این اسناد پیوستن سیلونه به حزب کمونیست به قصد نفوذ در این سازمان بود، و او در دستگیری بخشی از رهبران حزب کمونیست نقش مهمی ایفا کرد.
قسمت هایی از کتاب خروج اضطراری

به استثنای بعضی موارد نادر، عمل نوشتن برای من یک کار راحت و خوشایند ادبی و ذوقی نبوده و نمی توانسته باشد، بلکه ادامه ی مبارزه ای رنج آور بوده است؛ مبارزه ای یک تنه، پس از جدایی ام از رفقایی که برای عزیز بودند. و این که گه گاه در بیان آن چه می خواهم بگویم با مشکل روبه رو می شوم به خاطر بی اعتنایی ام به قواعد هنر نویسندگی نیست، بلکه ناشی از وجدانی است که برخی از زخم های نهانی اش همچنان باز است و شاید هرگز خوب نشود؛ وجدانی که در هر حال، سرسختانه به صداقت خود پایبند است. اما، بدون شک، تنها صداقت آدمی برای اثبات حقانیت او کافی نیست.

در سال ۱۹۱۵ زمین لرزه ی شدیدی بخش عمده ی ناحیه ی ما را ویران کرد و در عرض سی ثانیه حدود سی هزار نفر را کشت. آن چه بیش از همه مایه ی حیرت من شد خونسردی مردم در برابر این فاجعه ی عظیم بود. در جایی چون ناحیه ی ما، که آن همه ظلم و بی عدالتی در آن بی کیفر می ماند، وقوع زلزله های پیاپی چیزی بسیار عادی و طبیعی جلوه می کرد و هیچ نیازی به بررسی و توضیح نداشت. حتی تعجب آور بود که چرا تعداد زلزله ها از آن بیش تر نمی شد. زمین لرزه فقیر و غنی، تحصیل کرده و بی سواد، مقامات و مردم عادی، همه را با هم کشت. طبیعت با پدید آوردن زلزله همان چیزی را محقق می ساخت که در قانون و سخنرانی ها قولش داده می شد اما به عمل درنمی آمد. و آن چیز مساوات بود.

بین سال های ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۷ چندین مورد پیش آمد که به مسکو بروم و به عنوان عضو هیئت نمایندگی حزب کمونیست ایتالیا در کنگره ها و گردهمایی ها شرکت کنم. در برخورد با کمونیست های روسی، و حتی شخصیت های واقعا استثنایی چون لنین و تروتسکی، آن چه بیش از هر چیز دیگری توجه مرا جلب کرد این بود که مطلقا توانایی بحث صادقانه درباره ی نظرات مخالف نظر خود را نداشتند. به نظر آنان کسی که عقیده ی متفاوتی را ابراز می کرد، به همین دلیل که جرئت مخالفت به خود می داد اگر خائن و خودفروخته نبود دست کم فرصت طلب بود.

مقالات مرتبط با کتاب خروج اضطراری
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
ادامه مقاله
6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه
6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه

ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند

نظر کاربران در مورد "کتاب خروج اضطراری"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

خیلی عالی.. قلم سیلونه کلا قلم گیراییه؛ ساده، روان، نقاد، شوخ، طناز، عمیق. توی این کتاب چندتا از خاطراتش رو نوشته، و به همین دلیل، بیشتر از کتابهای دیگه‌ش احساسات مخاطب رو درگیر میکنه. و از طرفی فضا و مضمون خاطراتش یادآور فضا و مضمون رمانهای نابیه که نوشته.

1403/06/12 | توسطیگانه - کاربر سایت
0
|

برخورد صادقانه نویسنده با خودش، مجموعه ای از داستان‌های پر از حسرت.

1402/10/09 | توسطف. ایرانمنش
0
|

فضای کتاب‌های سیلونه خیلی دوست دارم این کتاب‌ش هم مثل سایر آثارش خوب بود

1399/04/18 | توسطکامیاب قنبری
3
|