خوب به خاطر دارم، هنگام ظهر بود که از بخش فروریختهٔ باروی بلندبالای اورشلیم وارد آن شهر شدم، همان قسمتی که در زمان قدیم دروازهٔ بزرگ صهیون قرار داشت... پس از سال های متمادی سفر به روستاهای یهودی نشین (فلسطین) و سامره و گشتن در آنها، اکنون با رسیدن به این شهر رخت سفر از تن در آوردم و رحل اقامت افکندم. حدودا سی ساله بودم که وارد اورشلیم شدم، در سن و سالی که با جسم و روح سیر آفاق و انفس کردم، به سفرهای زیادی رفتم، زمین و آسمان را در نوردیدم و کتب بی شماری را صفحه به صفحه از نظر گذارندم و مطالعه کردم. تن خسته، نفس بشکسته، سنگین گام و بی حال در اوج گرمای ماه ابیب (ژوئیه) که تنور شعله ور خورشید در آسمان یله شده بود و مغز سرم را می سوزاند به این شهر گام نهادم. درست در برابر در اصلی کلیسای بزرگ بود که در اغما فرو رفتم، عده ای از حجّاج مرا روی دست بلند کردند و با خود به داخل کلیسای پر از مجد و شکوه"القیامه" بردند تا کاهنش مداوایم کند. به محض اینکه فهمید من خود یک پزشک و راهب هستم به من خندید، وقتی به هوش آمدم با لحنی آمیخته به شوخی و طنز به من گفت: "به محض اینکه چشمم به موهای تراشیده شدهٔ پس سرت افتاد، فهمیدم راهبی ولی از بیهوشی ات نفهمیدم پزشک هستی!" اسمم را پرسید و گفتم "هیپا". - خوب راهب خوش قدم، بگو ببینم! به قصد به جای آوردن حج اینجا آمده ای یا خیال داری در این شهر بمانی و کنار ما زندگی کنی؟ - والله هدف اصلی ام از آمدن به اینجا حج گزاردن است، بعد هم هرچه خواست خدا باشد!
داستانی پلیسی جنایی است ولی نه از جنس پوارو، نه مادام مارپل، نه شرلوک هولمز و نه مگره. مدلی روسی و پر از حادثه و حادثه و حادثه. پایان بندی قشنگی داشت هرچند که داستان کاملا پخته ای نبود.
آلن فارست، نویسندهی رمانهای جاسوسی تاریخی که او را وارث سنت کسانی چون گراهام گرین و اریک میلر میدانند دربارهی رمان عزازیل میگوید: استادانه، پیچیده، و تا بن دندان تزاری و روسی. انگار تالستوی قصد کند داستانی جنایی بنویسد و نتیجه عزازیل از آب درآید. رمانی شگفت انگیز و جذاب و تا حدودی متفاوت از آنچه تا کنون خواندهاید.
ادبیات پست مدرنیستی روسیه حداقل با این کتاب مشخصا از نویسندگان کلاسیک خود الهام گرفته اما متاسفانه نتوانسته مانند ریشههای خود عمیق و نقیز باشد.شخصیت پردازی از حدی بالاتر نمیرود و نهایتا یک داستان پلیسی با پایان بندی ناقص حاصل کار آکونین است هرچند که فضاسازی به اندازه و روایت رئالیستی آکونین کمی اثر را قابل تحمل میکند.