این رمان از ابتدا تا انتها به مسائل گوناگون مربوط به رنج های روانی و «سایکوتراپی» می پردازد. اغلب رویدادها در یک مرکز درمانی اتفاق می افتد که افرادی با مشکلات روانشناختیِ حاد در آن حضور دارند.
«دکستر» به سراغ افرادی می رود که مانند خودش، گرایشی تاریک به قربانی کردن دیگران دارند—افرادی که آدم های بیگناه را به قتل رساندهاند.
«پاتریشا هایاسمیت» با خلق داستان «آقای ریپلی بااستعداد»، تلاش کرد تا قواعد مرسوم در ژانر «تریلر» را در هم بشکند.
«اروین ولش» به شکل پیوسته تمرکز خود را از یک کاراکتر به کاراکتری دیگر تغییر می دهد، همزمان با این که این شخصیت ها به سقوط نزدیک و نزدیکتر می شوند.
«توماس هریس» در سال 1981 دومین رمان خود را با نام «اژدهای سرخ» به چاپ رساند. این داستان، شخصیت «هانیبال لکتر» را برای اولین بار به جهان معرفی کرد.