یک درامای خانوادگی تکان دهنده درباره آموختن دوباره عشق ورزیدن پس از اندوه و فقدانی بزرگ.
یک داستان خانوادگی تأثیرگذار.
طرفداران در این صفحات، پیامی نیک و قلبی بزرگ را خواهند یافت.
تو ممکن است کاری را عالی و بی نقص انجام بدهی، هر کاری که فکر کنی لازم است، بکنی و هر توقعی که بقیه مردم دارند، برآورده کنی؛ با این حال باز هم به نتیجه ای که تصور می کنی سزاوارش هستی، نرسی. زندگی دیوانه کننده و جنون آمیز است و اغلب با عقل جور درنمی آید.
کسی که نباید اینجا باشد، هست و کسی که باید باشد، نیست. هیچ کاری هم از دست کسی ساخته نیست. هر چقدر هم که تلاش کنی، باز نمی توانی این وضع را تغییر بدهی. این مسئله هیچ ربطی به خواسته و آرزو ندارد، فقط با واقعیت سر و کار دارد که اغلب هم منطقی نیست.
تا به حال نشده زیر قولی بزنم که به تو دادم و هرگز هم این کار را نمی کنم. خداحافظی کردن سخت و طاقت فرسا است؛ اما گاهی وقت ها مجبور می شوی کاری را انجام بدهی که دوست نداری.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
کتاب ، کتاب لطیف و دوست داشتنی هستش انگار برهه ای از زمان هست که همه ما به نحوی تجربه اش میکنیم .من از وقت گذراندن کنار این خانواده لذت بردم برای من حس آشنایی داشت کنار اونها در ساحل بودن. حال و هوای کتاب برام سرشار از حس خوب بود