1. خانه
  2. /
  3. کتاب هفته ای یه بار آدمو نمی کشه

کتاب هفته ای یه بار آدمو نمی کشه

نویسنده: جی دی سلینجر
3.5 از 1 رأی

کتاب هفته ای یه بار آدمو نمی کشه

Once a week won't kill you
انتشارات: نیلا
٪10
80000
72000
معرفی کتاب هفته ای یه بار آدمو نمی کشه
جروم دیوید سالینجر نویسنده آمریکایی بود که به خاطر رمان «ناتور دشت» در سال 1951 شناخته شد. قبل از انتشار این کتاب ، سلینجر چندین داستان کوتاه در مجله Story منتشر کرد و در جنگ جهانی دوم خدمت کرد. در سال 1948 ، داستان تحسین شده ی او توسط منتقدان یعنی"یک روز عالی برای موز ماهی" در نیویورکر ظاهر شد ، که این نشر بسیاری از کارهای بعدی او را منتشر کرد.
ناتور دشت یک موفقیت سریع برای او بود. ترسیم سلینجر از بیگانگی نوجوانان و از بین رفتن بی گناهی در شخصیت اصلی هولدن کالفیلد ، به ویژه در میان خوانندگان نوجوان تأثیرگذار بود. این رمان بسیار خوانده شده و رمان بحث برانگیزی بود که موفقیت آن توجه عموم و محبوبیت سلینجر را به دنبال داشت. سلینجر منزوی شد و کمتر چاپ می کرد. وی پس از ناتور دشت یک مجموعه داستان کوتاه ، که شامل نه داستان (1953) می شد را نوشت. و پس از آن یک جلد حاوی یک رمان و یک داستان کوتاه ؛ و یک جلد حاوی دو رمان را نوشت.
آخرین اثر سالینجر منتشر شده ، رمان "هاپورث 16 ، 1924" در 19 ژوئن 1965 در نیویورکر ظاهر شد. پس از آن ، سلینجر با توجه ناخواسته مبارزه کرد ، از جمله نبرد حقوقی در دهه 1980 با زندگی نامه نویس ایان همیلتون و و در اواخر دهه 1990خاطراتش که توسط دو نفر از نزدیکان وی نوشته شده است: جویس مینارد ، عاشق سابق ؛ و دخترش مارگارت سالینجر. منتشر شد.
داستان کوتاه هفته ای یه بار آدمو نمکشه به عزیمت یک سرباز برای جنگ در اروپا و درخواست سرباز از همسرش می پردازد که وقتی او رفته است وقت بیشتری را با عمه اش بگذراند. سلینجر این داستان را زمانی نوشت که در انگلیس بود. این داستان به همراه چند داستان کوتاه دیگر در مجموعه ی هفته ای یه بار آدمو نمیکشه و داستان های دیگر منتشر شده است.
درباره جی دی سلینجر
درباره جی دی سلینجر
جروم دیوید سلینجر، زاده ی ۱ ژانویه ی ۱۹۱۹ و درگذشته ی ۲۷ ژانویه ی ۲۰۱۰، نویسنده ی معاصر آمریکایی بود. رمان های پرطرفدار وی، مانند ناتور دشت در نقد جامعه ی مدرن غرب و خصوصا آمریکا نوشته شده اند. سلینجر بیشتر با حروف ابتدایی نام خود «جی. دی. سلینجر» معروف است.اطلاعات اندکی درباره ی زندگی سلینجر منتشر شده است، و او، با توجه به شخصیت گوشه گیر خود، همواره تلاش می کرد دیگران را به حریم زندگی اش راه ندهد.او در سال ۱۹۱۹ در منهتن نیویورک از پدری یهودی و مادری مسیحی به دنیا آمد. در هجده نوزده سالگی، چند ماهی را در اروپا گذرانده و در سال ۱۹۳۸، هم زمان با بازگشتش به آمریکا، در یکی از دانشگاه های نیویورک به تحصیل پرداخت، اما آن را نیمه تمام رها کرد. نخستین داستان سلینجر به نام جوانان در سال ۱۹۴۰ در مجله ی استوری به چاپ رسید. چند سال بعد (طی سال های ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶)، داستان ناتور دشت (ناطور دشت) به شکل دنباله دار در آمریکا منتشر شد و سپس در سال ۱۹۵۱ روانه ی بازار کتاب این کشور و بریتانیا گردید.ناتور دشت، نخستین کتاب سلینجر، در مدت کمی شهرت و محبوبیت فراوانی برای او به همراه آورد و بنگاه انتشاراتی راندوم هاوس (Random House) در سال ۱۹۹۹ آن را به عنوان شصت وچهارمین رمان برتر سده ی بیستم معرفی کرد. این کتاب در مناطقی از آمریکا به عنوان کتاب «نامناسب» و «غیراخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتاب های ممنوعه ی دهه ی ۱۹۹۰ منتشرشده از سوی «انجمن کتابخانه های آمریکا» قرار گرفت.جنبه ی مهم زندگی سلینجر، مبهم بودن او برای منتقدان و هواداران اوست. به بیان بهتر، نوعی دور از دسترس بودن است. به همین دلیل، اطلاعات زیادی درمورد زندگی روزمره و عادی او موجود نیست.سلینجر در ۲۷ ژانویه ی ۲۰۱۰ و به مرگ طبیعی در محل زندگی خود در شهر کوچک کورنیش در نیوهمپشایر درگذشت.
قسمت هایی از کتاب هفته ای یه بار آدمو نمی کشه

لوییز تگت از مدرسه ی میس هاسکوم با رتبه ی بیست و ششم در یک کلاس پنجاه وهشت نفره فارغ التحصیل شد، و پاییز که آمد پدر و مادرش فکر کردند دیگر وقتش رسیده او وارد به قول خودشان جامعه شود. پس به افتخارش مهمانی پرخرجی در هتل پی یر راه انداختند که به استثنای چند نفر که بد سرما خورده بودند یا بهانه آوردند که مثلا پسرشان تازگی خیلی ناخوش احوال بوده، بقیه ی آدم حسابی ها در آن شرکت کردند. لوییز لباس سفید پوشید، گل ارکیده به سینه زد، و در تمام مهمانی لبخند خیلی زیبا و معذّبی به لب داشت. مردهای سالخورده گفتند: « در تگت بودنش شکی نیست » ، خانم های پابه سن گفتند: « چه بچه ی نازنینی » ، خانم های جوان گفتند: « ا، لوییزو ببین، بد نیست. موهاشو چه طوری این مدلی کرده؟ » ، و مردهای جوان گفتند: « مشروبا کجاست؟ » .

بعد لوییز یکهو واقعا مطمئن شد که از این خوشبخت تر بودن ممکن نیست، چون مدت کوتاهی پس از ازدواج شان، بیل هم یک روز عاشق لوییز شد. بیل یک روز صبح که از خواب بیدار شد تا برود سر کار، به طرف دیگر تخت نگاهی انداخت و لوییزی را دید که تا به حال ندیده بود. صورت لوییز چسبیده بود به بالش؛ پف آلود و از ریخت افتاده از خواب، با لب های خشک. به عمرش زشت تر از این نشده بود، و بیل همان لحظه عاشق او شد. به زن هایی عادت کرده بود که هیچ وقت اجازه نمی دادند صبح ها قیافه شان را ببیند. مدتی طولانی به لوییز خیره شد، با آسان سر که می رفت پایین به قیافه ی او فکر کرد، و بعد در مترو یاد یکی از سوآل های احمقانه ای افتاد که لوییز دو سه شب پیش کرده بود.

مقالات مرتبط با کتاب هفته ای یه بار آدمو نمی کشه
بررسی کتاب «ناطور دشت» اثر «جی. دی. سلینجر»
بررسی کتاب «ناطور دشت» اثر «جی. دی. سلینجر»
ادامه مقاله
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته
برترین رمان های نخست نویسندگان برجسته

آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.

توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»

در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم

6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه
6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه

ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند

زندگی شخصی عجیب سلینجر از زبان دخترش
زندگی شخصی عجیب سلینجر از زبان دخترش

زندگی فوق العاده خصوصی و حتی گاها محرمانه ی «جی. دی. سلینجر» در شرح حالی توسط دخترش، مارگارت، آشکار شده است

ناتور دشت، صدای بیگانگی با دنیای پیرامون
ناتور دشت، صدای بیگانگی با دنیای پیرامون

کتاب ناتور دشت اثر جی. دی. سلینجر، یکی از پرطرفدارترین و جنجال برانگیزترین رمان ها در ادبیات آمریکا است

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب هفته ای یه بار آدمو نمی کشه" ثبت می‌کند