یکی از شاهکارهای بی چون و چرای ادبیات غرب.
افسانه ای سرگرم کننده.
یکی از برترین شعرها در زبان لاتین.
با این همه، ژوپیتر که بی هواداری از کسی، باریک، سرنوشت را می نگرد، خیره، چشم بر پاره ای بس خرد از زمین دوخته است که کشتی شکستگان می کوشند بر آن توش و توانی نو بیابند.
فردا پگاهان، انه همراه با آشات بر خود بایسته می شمارد که آن سرزمین را بکاود و بررسد. زنی شگارگر و جوان که به شیوه ای شگفت زیباست و گیسوانش را در باد آشته است و کمانی بر دوش افکنده است، او را آگاه می سازد که آنان در نزدیکی شهری نوبنیادند.
آنگاه که تورنوس از ارگ لورانتیان درفش پیکار برافراشت، و آوای شیپورها طنین درافکند؛ آنگاه که او بر اسبان تیزپوش تازیانه نواخت؛ و جنگ افزارهایشان را شتابان برگرفت، جان ها بی درنگ برآشفتند.
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
تلاش برای واژه سازی و ترجمه هایی این تیپی از آقای کزازی، لذت خواندن یک کتاب را به عذاب تبدیل میکند
واژه سازی؟ یا زنده سازی؟ نکنه عربی خوبه؟
موجود کنید.
واقعاً نمیتونم درک کنم تاکید آقای کزازی بر ترجمه پارسی سره را. خواندن این ترجمه برایم عذاب الیم بود. ای کاش یک ترجمه بهتر بشه این کتاب.
برای من خواندن فارسی سره،در کل زبان سخت و مصنوع لذتبخش است،زیباییِ واژگان و قدرت کلمات همچنین سواد مترجم و قلم زیبایش را میرساند..
قالب قصه گویی شبیه به ادیسه هومر است، و خود داستان دنباله ایست بر ایلیاد هومر. ترجمه سخت خوان ولی خوب.
این کتاب رو خیلی وقت هست قراره موجود کنید. ممنون میشم
خواهشا لطفا ترجمههای جناب کزازی رو از انه اید و ایلیاد و ادیسه موجود کنید