این کتاب شامل 7 داستان از مصطفی مستور است که هر کدام از این داستان ها ویژگی هایی دارند که باعث می شود خواننده دست از خواندن نکشد. برای مثال یکی از این ویژگی ها متنی است که نویسنده ابتدای هر داستان آورده. این متن ارتباطی با خود داستان ندارد اما باعث می شود ذهن خواننده برای خواندن آن داستان آماده گردد.
7 روایت کتاب شامل موارد زیر می شوند:تمام روح ات درد گرفته است. حالا اگر یک قدم دیگر به سمت کیمیا بروی، همه چیز تباه خواهد شد. فقط یک گام دیگر کافی است تا عشق آن روی تاریک اش را به تو نشان دهد. باید همه چیز را همین حالا تمام کنی.
گفتی دوستت دارم و رفتی. من حیرت کردم. از دور سایه هایی غریب می آمد از جنس دلتنگی و اندوه و غربت و تنهایی و شاید عشق. با خود گفتم هرگز دوستت نخواهم داشت. گفتم عشق را نمی خواهم. ترسیدم و گریختم. رفتم تا پایان هرچه که بود و گم شدم. و این ها پیش از قصه ی لبخند تو بود.
بعضی ها یه خروار پول می گیرن تا چیزی رو که دیدن بگن ندیدن، تا حرفی رو که نشنیدن بگن شنیدن. گاهی دست ها کارهایی رو انجام میدن که کلی پول پشتش خوابیده. حالی ته چی میگم؟ گاهی چیزها رو نباید دید. نباید شنید. نباید گفت. گاهی نباید کسی رو دوست داشت. حالی ته چی میگم شاعر؟
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند
🌿🌿🌿_ میخواهی از نگاه کردن به او فرار کنی. پس سعی میکنی با ورق زدن کتاب توی دستت یا با کشیدن خطوط نامفهوم روی تکه ای کاغذ خودت را سرگرم کنی، اما نمیتوانی. پرهیز از نگاه کردن به کسی که شوق دیدنش کلافه ات کرده، تردید مبهمت را به یقینی روشن تبدیل میکند: عاشق شده ای ...!
جالب بود از سبک نویسنده و قلمش لذت بردم...قلمشون توانا💕