1. خانه
  2. /
  3. کتاب چند روایت معتبر

کتاب چند روایت معتبر

نویسنده: مصطفی مستور
3.2 از 1 رأی

کتاب چند روایت معتبر

few valid narrations
انتشارات: نشر چشمه
٪10
88000
79200
معرفی کتاب چند روایت معتبر

این کتاب شامل 7 داستان از مصطفی مستور است که هر کدام از این داستان ها ویژگی هایی دارند که باعث می شود خواننده دست از خواندن نکشد. برای مثال یکی از این ویژگی ها متنی است که نویسنده ابتدای هر داستان آورده. این متن ارتباطی با خود داستان ندارد اما باعث می شود ذهن خواننده برای خواندن آن داستان آماده گردد.

7 روایت کتاب شامل موارد زیر می شوند:
  1. چند روایت معتبر درباره عشق: یک معلم فیزیک که عاشق شاگرد خود می شود.
  2. چند روایت معتبر درباره زندگی: کسری که همراه سایه زندگی می کند و به مهتاب فکر می کند.
  3. چند روایت معتبر درباره مرگ: بخش هایی از زندگی افراد مختلف، خودکشی، عروسی و مرگ.
  4. مصائب چند چاه عمیق: بخش هایی مختلف از زندگی.
  5. در چشم هات شنا می کنم و در دست هات می میرم: ماجرای یک شاعر که عشق او به تنفر تبدیل می شود.
  6. کیفیت تکوین فعل خداوند: سه زوج جوان که یکی از آن ها دچار حادثه ای شده و ناخودآگاه صدایی را می شنود.
  7. کشتار: داستان یوسف و مونس که عاشق می شوند و با نامه با هم در ارتباط هستند.
درباره مصطفی مستور
درباره مصطفی مستور
مصطفی مستور، زاده ی سال ۱۳۴۳، داستان نویس، پژوهشگر و مترجم ایرانی است. مستور در اهواز به دنیا آمد. او در سال ۱۳۶۷ در رشته ی مهندسی عمران از دانشگاه شهید چمران اهواز فارغ التحصیل شد و دوره ی کارشناسی ارشد را در رشته ی زبان و ادبیات فارسی در همان دانشگاه گذراند. مستور نخستین داستان خود را در سال ۱۳۶۹ نوشت و در همان سال در مجله ی کیان به چاپ رساند. او نخستین کتاب خود را نیز در سال ۱۳۷۷ با عنوان «عشق روی پیاده رو» که شامل ۱۲ داستان کوتاه است، به چاپ رساند.
قسمت هایی از کتاب چند روایت معتبر

تمام روح ات درد گرفته است. حالا اگر یک قدم دیگر به سمت کیمیا بروی، همه چیز تباه خواهد شد. فقط یک گام دیگر کافی است تا عشق آن روی تاریک اش را به تو نشان دهد. باید همه چیز را همین حالا تمام کنی.

گفتی دوستت دارم و رفتی. من حیرت کردم. از دور سایه هایی غریب می آمد از جنس دلتنگی و اندوه و غربت و تنهایی و شاید عشق. با خود گفتم هرگز دوستت نخواهم داشت. گفتم عشق را نمی خواهم. ترسیدم و گریختم. رفتم تا پایان هرچه که بود و گم شدم. و این ها پیش از قصه ی لبخند تو بود.

بعضی ها یه خروار پول می گیرن تا چیزی رو که دیدن بگن ندیدن، تا حرفی رو که نشنیدن بگن شنیدن. گاهی دست ها کارهایی رو انجام میدن که کلی پول پشتش خوابیده. حالی ته چی میگم؟ گاهی چیزها رو نباید دید. نباید شنید. نباید گفت. گاهی نباید کسی رو دوست داشت. حالی ته چی میگم شاعر؟

مقالات مرتبط با کتاب چند روایت معتبر
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
ادامه مقاله
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم
چرا و چگونه فلسفه بخوانیم

مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد

6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه
6 دلیل برای خواندن داستان های کوتاه

ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند

نظر کاربران در مورد "کتاب چند روایت معتبر"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

🌿🌿🌿_ می‌خواهی از نگاه کردن به او فرار کنی. پس سعی میکنی با ورق زدن کتاب توی دستت یا با کشیدن خطوط نامفهوم روی تکه ای کاغذ خودت را سرگرم کنی، اما نمیتوانی. پرهیز از نگاه کردن به کسی که شوق دیدنش کلافه ات کرده، تردید مبهمت را به یقینی روشن تبدیل میکند: عاشق شده ای ...!

1401/06/05 | توسطسمر - کاربر سایت
1
|

جالب بود از سبک نویسنده و قلمش لذت بردم...قلمشون توانا💕

1401/06/05 | توسطکاربر سایت
1
|