هوشمندانه و پرتعلیق.
روایتی پرالتهاب.
تراژیک و شوکه کننده.
این حرفم حقیقت نداشت. به سیستم اعتماد نداشتم؛ یا بهتر بگویم سیستم قضائی را مرجع خوبی برای پیدا کردن حقیقت نمی دانستم. همه ی وکلا همین باور را دارند. همه ی ما شاهد اشتباهات زیاد و نتایج بدی بوده ایم. حکم هیئت منصفه فقط یک حدس است؛ حدسی با حسن نیت؛ البته معمولا. با رأی گرفتن نمی توان به راحتی درست و غلط را از هم تفکیک کرد.
صبح زود روز بعد، صدایی در تاریکی شنیدم که از اتاق «جیکوب» می آمد؛ صدای ناله بود. قبل از این که چشمانم را باز کنم، جسمم راه افتاده بود.
تلو تلوخوران روی پاهایم ایستادم. دور و بر پایه ی تخت، این پا آن پا کردم. هنوز گیج خواب بودم. از تاریکی اتاق خواب بیرون رفتم. از میان نور ضعیف سپیده دم تابیده در راهرو، گذشتم و به تاریکی اتاق «جیکوب» رسیدم.
سریال های که از ادبیات داستانی اقتباس شده اند و زندگی جدیدی را به آثار ادبی بخشیده اند.
ایا جلد کتاب از نشریات دایره همین تصویر هست...
سلام عالی بود 👌
کتاب جذابی بود شخصیت پردازی عالی و قلم نویسنده هم خیلی خوب بود و پایانی که روانم رو بهم ریخت ولی خوندنش رو خیلی توصیه نمیکنم کتابهای جنایی خیلی سطح بالاتری وجود دارن با نخوندنش چیزی رو از دست نمیدید
فوق العاده با پایانی حیرت انگیز! سپاس ویلیام عزیز!
خیلی زیاد با سریالش متفاوت هست ولی در مجموع خیلی کتاب جالبی بود. با پایان بسیار شوکه کننده!
کتاب رو نخوندم ولی مینی سریال دفاع از جیکوب یک پایانبندی شوکه کننده داره.