شاهکاری خیره کننده در مهندسی، مخلوقی درخشان که در هر پیچ و خم، شگفتی های جدیدی را ارائه می کند.
مخاطبینی که از جدال های خشونت آمیز و عظیم میان خیر شر لذت می برند، از ابتدا تا انتها مجذوب خواهند بود.
هیجان انگیز و ملموس از نظر بصری.
بعد از ظهر بهاری پر باد و دلگیری بود و شهر لندن، شهرک کوچک معدنکاوی را در پهنه بستر خشکیده دریایی تعقیب می کرد که پیش از این، دریای شمال نام داشت. اگر اوضاع رو به راه بود، لندن خودش را برای شکاری چنین مردنی به زحمت نمی انداخت.
اما این روزها دیگر شکار، از هر نوعی، کمیاب شده بود و برخی شهرهای بزرگتر با حرص و ولع در کمین لندن بودند. ده سالی می شد که از ترس آن ها مخفی شده و در منطقه ای مرطوب و کوهستانی در غرب پناه گرفته بود. جایی که به اعتقاد صنف مورخان، زمانی جزیره بریتانیا بوده. ده سالی می شد که لندن چیزی جز شهرک های کشاورزی خرد و دهکده های یکجانشین آن دره های مرطوب را به نیش نکشیده بود.
شهر خیلی زود مثل آوار بر سر شهرک خراب می شد؛ کوه متحرکی از فلز که مثل کیک عروسی، طبقه طبقه تا هفت طبقه بالا می رفت. طبقه های پایین تر در میان دود موتور چنبره زده بودند، ویلاهای ثروتمندان بر عرشه های بالاتر به سفیدی می درخشید و بر بالای همه این ها، ششصد متر بالاتر از زمین فنا شده، صلیب بالای کلیسای جامع «سنت پاول»، درخششی طلایی داشت.
خیلی عالیه
سلام ببخشید جلده سوم و چهارم این کتاب ترجمه نشده ؟
کتاب قشنگه بخرید و بخونید