"خانوادهای صاحب یک مار سیاه خانگی با نام "سیوگ" هستند. آنها فراموش کردهاند که در لانهی سیوگ، آب بگذارند. سیوگ که از تشنگی به تنگ آمده است قصد انتقام گرفتن دارد، اما از طرفی به یاد میآورد که "آینه" دختر این خانواده، بیمار است. او به یاد جست و خیز و شادابی آینه در گذشته میافتد؛ روزهایی که حضور آینه خانه را بهشت کرده بود. سیوگ پس از جست و جوی بسیار، نوشدارویی مییابد و بدینترتیب آینه را از مرگ حتمی نجات میدهد."
کتاب مارها تشنه اند