البته، نباید به صحبت های دیگران گوش می دادم. اما گوش ندادن به حرف های دیگران، وقتی توی اتوبوس یا قطار نشسته اید، غیرممکن است، قبول ندارید؟ بعضی افراد با تمام وجود توی دهنی تلفن همراهشان داد می زنند، در حالی که بقیه برای عقب نماندن از قافله صدایشان را بالا می برند بلکه صدا به صدا برسد.
سکوت سنگینی حاکم می شود، اما چندان به درازا نمی کشد. خیلی زود، دخترها دوباره خودشان را جمع و جور می کنند: «دارین سر به سرمون می ذارین؟» نه، پسرها سر به سرشان نمی گذارند. آن ها تصمیم گرفته اند با دیگران صادق باشند. تاوان اشتباهشان را داده اند، ولی نمی خواهند بابت کرده شان احساس شرمساری کنند.
اما واقعیت چیست؟ در این لحظه هیچ فکری درباره ی هیچ کدام از آن اتفاقات ندارم. از کجا بدانم که چه کار باید بکنم؟ چه انتظاری از زنی می توان داشت که تنها سابقه ی رفتار خشونت آمیز پسرش، تماشای یک فیلم ممنوع برای افراد زیر 18 سال در سینمای محلی است؟