کتاب مرده خاص

می دانم که این ها نقش هایی هستند که من و شارلوت در نمایش خانوادگی مان برای آن آفریده شده ایم. من شخصیت معقول و منطقی داستان هستم و او کسی است که رویاهایش را دنبال و خلاف جهت آب شنا می کند. مدت های مدید بود که آرزو می کردم جایمان را عوض می کردیم. عجیب بود که هیچگاه به ذهنم خطور نکرد که شارلوت هم ممکن است همین حس را داشته باشد.

زک از آن پسرهایی بود که در حدود بیست سالگیتان با او وارد رابطه می شوید چون زیبا و زخم خورده است و فکر می کنید می توانید تغییرش دهید.

سال هایی هست که زندگیشان نخواهم کرد، اما زمانی که از دست داده ام در مقایسه با وسعت ابدیت، لحظه ای بیش نیست.