مردم شهر هاملین، بسیار شریف و مهربان هستند اما به نظافت اهمیتی نمیدهند. به همین خاطر تمام شهر پر از موشهای بزرگ شده که آسایش مردم را سلب کردهاند. شهردار برای کسی که موشها را از میان بردارد جایزهای بزرگ در نظر میگیرد. روزی شیپور زنی غریبه به شهر میآید و میگوید که حاضر است در ازای هزار مارک این کار را انجام دهد. شهردار این مبلغ را میپذیرد اما پس از آن که میبیند غریبه تنها با شیپور زدن موشها را از شهر خارج میکند، زیرقولش میزند. شیپور زن از این کار شهردار بسیار ناراحت میشود و تصمیم میگیرد بار دیگر شیپور بزند اما این بار کودکان شهر را با خود میبرد...