1. خانه
  2. /
  3. کتاب وقتی عاشق شدیم

کتاب وقتی عاشق شدیم

نویسنده: دنیس لیهان
4.5 از 1 رأی

کتاب وقتی عاشق شدیم

Since We Fell
ناموجود
48000
معرفی کتاب وقتی عاشق شدیم
کتاب «وقتی عاشق شدیم» رمانی نوشته ی «دنیس لیهان» است که اولین بار در سال 2017 منتشر شد. «ریچل چایلدز» که زمانی ژورنالیستی بی باک و معتبر بود، پس از یک فروپاشی روانی در مقابل چشمان دیگران، اکنون تقریبا در انزوای کامل زندگی می کند. اما به جز این، او در واقع در حال لذت بردن از یک زندگی ایده آل با همسری ایده آل است. تا این که مواجهه ای تصادفی در یک بعد از ظهر بارانی، این زندگی ایده آل را تحت تأثیر قرار می دهد—هم ازدواج «ریچل» و هم خودش را. «ریچل» که به درون جهانی از فریبکاری، خشونت و شاید جنون کشیده شده، باید قدرتی را در درون خود برای غلبه بر هراس هایی غیر قابل تصور و حقایقی شوکه کننده پیدا کند.
درباره دنیس لیهان
درباره دنیس لیهان

دنیس لهان (انگلیسی: Dennis Lehane؛ زادهٔ ۴ اوت ۱۹۶۵) نویسنده ی داستان های معمایی و جنایی اهل ایالات متحده آمریکا است.

رمان‌های او همیشه مورد توجه فیلم‌سازان مطرح هالیوود بوده و تا به امروز نیز چندین فیلم مهم و بزرگ با اقتباس از آثار او ساخته ‌شده‌اند که خود در برخی از آن‌ها به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس همکاری داشته است. از معروف‌ترین فیلم‌های ساخته‌شده از آثار او می‌توان به این‌ها اشاره کرد: فیلم رودخانه‌ی مرموز که از روی رمانی به همین نام و در سال ۲۰۰۳ به کارگردانی کلینت ایستوود ساخته‌ شده است و بازیگرانی چون شان پن ، تیم رابینز و کوین بیکن در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند. این فیلم برنده‌ی دو جایزه‌ی اسکار و نامزد دریافت چهار جایزه‌ی اسکار دیگر نیز بوده است. در سال ۲۰۱۰، مارتین اسکورسیزی کارگردان مطرح سینما، فیلمی با نام جزیره‌ی شاتر از رمانی به همین نام به قلم دنیس لیهان ساخت که لئوناردو دی‌کاپریو و مارک روفالو نقش‌های اصلی آن را ایفا کرده‌اند.

ویژگی های کتاب وقتی عاشق شدیم
  • «دنیس لیهان» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز
نکوداشت های کتاب وقتی عاشق شدیم

به شکل پایان ناپذیری غافلگیرکننده. داستانی پر پیچ و خم.

Wall Street Journal

با شخصیت پردازی های بسیار هوشمندانه.

Guardian

کاوشی خردمندانه در جست و جو برای هویت و احساس تعلق خاطر.

Gillian Flynn
قسمت هایی از کتاب وقتی عاشق شدیم

اسم پدرش، «جیمز» بود. جز این چیز زیادی در مورد او نمی دانست. موهای تیره و موج دار و لبخند ناگهانی و نامطمئن پدرش را به خاطر داشت. دست کم دو بار «ریچل» را به زمین بازی برده بود، جایی که یک سرسره ی سبز تیره داشت و ابرهای «برکشایر» به قدری کم ارتفاع بود که پدر مجبور می شد قبل از آنکه «ریچل» را روی تاب بنشاند، سطح تاب را از رطوبت ناشی از میعان پاک کند. در یکی از این گردش ها پدرش، «ریچل» را به خنده انداخته بود، اما «ریچل» یادش نمی آمد چه چیزی باعث خنده اش شده بود.

وقتی «جیمز» آن ها را ترک کرد، مادرش در کالج «ماونت هولیوک» درس می داد. «ریچل» کمتر از سه سال داشت و هرگز با قطعیت نمی دانست آیا خودش شاهد روزی که پدرش از خانه رفت بوده، یا فقط آن لحظه را در خیال تجسم کرده تا زخم حاصل از غیبت پدر را التیام دهد.

مادرش قول داد در روز تولد شانزده سالگی «ریچل»، نام خانوادگی «جیمز» را به او بگوید، مشروط بر اینکه «ریچل» تا آن زمان به سطحی از بلوغ رسیده باشد که بتواند با این قضیه کنار بیاید. اما تابستان آن سال، درست پیش از آنکه «ریچل» شانزده ساله شود، او را در یک اتومبیل دزدی با «جرد مارشال» دستگیر کردند، کسی که «ریچل» پیش تر به مادرش قول داده بود دیگر با او قرار نگذارد. تاریخ بعدی که تعیین کردند جشن فارغ التحصیلی از دبیرستان بود، اما بعد از افتضاحی که سر مصرف قرص های روانگردان در مراسم رقص غیررسمی به بار آمد، همین که اجازه ی فارغ التحصیلی به او دادند مایه ی خوش شانسی بود.

مقالات مرتبط با کتاب وقتی عاشق شدیم
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
ادامه مقاله
لذت کشف حقیقت در داستان های جنایی
لذت کشف حقیقت در داستان های جنایی

داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»

نظر کاربران در مورد "کتاب وقتی عاشق شدیم"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

فوق العادس

1402/04/30 | توسطReza Habibinia
0
|