این ماجراجویی، بیش از نیم قرن است که مخاطبین را مسحور کرده است.
اثری کلاسیک در ادبیات کودک، که بر شگفتی های موزه ها تأکید می کند.
اثر کلاسیک بسیار محبوب «کونینزبرگ».
«کلودیا» که از تمام این مراسم حالش به هم می خورد، از این که «جیمی» را از بازی عزیزش محروم کند، احساس گناه نمی کرد. اما «جیمی» که خیلی عصبانی بود و اصلا حال و حوصله ی گوش دادن به حرف های «کلودیا» را نداشت، با لب های آویزان و ابروهایی که تا روی چشم هایش پایین آمده بود، در صندلی اش فرو رفت.
در آن حالت، قیافه اش شبیه مینیاتور انسان نئاندرتالی شده بود که ریشش را از ته زده باشد. «کلودیا» حرفی نزد و صبر کرد عصبانیت «جیم» فروکش کند.
«کلودیا» که خودش را برای سخنرانی آماده کرده بود، گفت: «جیمی، من تو را برای مهم ترین حادثه ی زندگیمان لازم دارم!» «جیمی» غرغرکنان گفت: «من اصلا ناراحت نمی شوم که تو یکی دیگر را انتخاب کنی!» «کلودیا» از شیشه به بیرون نگاه کرد و جواب نداد. «جیمی» گفت: «حالا که مرا کشاندی اینجا، حرفت را بزن.» «کلودیا» باز هم چیزی نگفت و همچنان به بیرون زل زد.
این مدال توسط «انجمن خدمات کتابخانه ای برای کودکان» که بخشی از «انجمن کتابخانه های آمریکا» است به نویسنده ی خوش ایده ی سال گذشته اعطا می شود