«تارتوف» یکی از مهم ترین نمایشنامه های کلاسیک قرن 17 در اروپاست و البته یکی از شاهکارهای مولیر از نظر مضمون است. حتی اغراق نیست اگر بگوییم که این اثر یکی از معروف ترین نمایشنامه های تاریخ ادبیات نمایشی به حساب می آید. دانشجویان در متون مختلف تاریخ درام نام این اثر را بسیار شنیده اند.
فرد شیادی در لباس یک روحانی به خانواده ای ثروتمند و اصیل نزدیک می شود. او با چرب زبانی و وجه ی مظلوم و روحانی خود اعتماد تعدادی از اعضای این خانواده را به خود جلب می کند. تعداد از افراد هم او را باور ندارند و سعی دارند دیگران را هوشیار کنند و پرده از شخصیت سیاه و دغل باز او بردارند. آیا موفق می شوند؟
مولیر در مورد این اثر می گوید: از آنجا که وظیفه ی کمدی اصلاح کردن انسان هاست در حین سرگرم کردنشان، به نظرم آمد که با توجه به شغلم، بهترین کاری که می توانستم بکنم این بود که با توصیف هایی مسخره به عادات زشت سده آی که در آن زندگی می کنم حمله کنم؛ و از آنجا که ریاکاری بی شک یکی از رایج ترین و نامطبوع ترین و خطرناک ترین این عادات است، به این فکر افتادم، شاها، که خدمت کمی به مردمان شریف نخواهد بود اگر کمدی ای بیافرینم که ریاکاران را بی اعتبار کند و همه ی اداهای حساب شده ی این آدم های زیاده خوب را، همه ی شیادی های پنهان این زاهدان ریایی را به درستی نمایان سازد، کسانی که می خواهند مردم را با تعصبی تقلیدی و شفقتی گمراه کننده فریب دهند.
پرده اول صحنه یک خانم پرنل و فلیپوت خدمتکارش، المیر، ماریان، دورین، دامی، کلئانت خانم پرنل: یالّا، فلیپوت، یالّا، می خواهم خلاص بشوم از دستشان. المیر: آن قدر تند می روید که نمی شود آمد دنبالتان. خانم پرنل: ول کنید عروس من، ول کنید، از این جلوتر ین جلوتر لازم نیست؛ این ها اداهایی است که اصلا به شان نیازی نیست. المیر :ما وظیفه مان را ادا می کنیم، شما هم همین انتظار را دارید. ۵ ولی مادر جان، چرا این قدر زود قصد رفتن دارید؟ خانم پرنل: راستش چشم دیدن این اوضاع را ندارم، کسی هم که نمی خواهد ببیند من چی دوست دارم. دارم با حس خیلی بدی خانه تان را ترک می کنم، اینجا هم همه چیز را خلاف آموخته هایم می دانم. ۱۰ هیچ حرمتی نیست، بلندحرف زدن شده مرام، در یک کلام، اینجا دقیقا شده بازار شام. دورین: اگر... خانم پرنل :شما عزیزم یک خدمتکارید، زیادی هم زبان دراز و سخت گستاخید، به همه چیز کار دارید، نخود هر آشید. ۱۵ دامی: ولی... خانم پرنل :پسرم، شما یک ابلهید در چهار حرف، می دانید؟ منم که دارم به تان می گویم، مادربزرگتان؛ صد بار هم به پسرم گفته ام، به پدرتان، جانم، حال وهوای اوباش شرور در وجود شماست، فقط هم که دردسرش مال آن آقاست. ۲۰ ماریان: گمان می کنم... خانم پرنل :خدای من، شما خواهرش ظاهرا ملاحظه کارید، هیچ شرّی در شما نیست، آرام به نظر می آیید، اما می گویند آبی بدتر از آب راکد نیست، شما هم راهی در خفا پیش گرفته اید که مایه دل آزاری است. المیر : اما مادر جان... خانم پرنل: عروس من، بدتان نیاید لطفا ۲۵ رفتار شما در همه چیز ناشایست است، کاملا؛ شما باید سرمشقشان باشید، مادر مرحومشان الگوی بهتری بود از شما برایشان. شما ولخرجید؛ دلم را به آتش می کشید وقتی این طور مثل شا زده خانم ها لباس می پوشید. ۳۰ زنی که بخواهد فقط برای شوهرش خوشایند باشد، نیازی ندارد این همه به فکر خودآراستن باشد. کلئانت: : ولی، خانم، در هر حال...
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.
اطاعت کور کورانه از یک عقیده دینی رو به تصویر کشیده با وجود تمام شواهد باز هم پافشاری در اطاعت از عقاید پوسیده
یکی از بهترین و مشهورترین نمایشنامههای مولیر با ترجمه خوب و آهنگین مهشید نو نهالی
چرا تجدید چاپ نمیشه؟
از بهترین نمایشنامههای مولیر در مورد ریا و تزویر
موجود شود