1. خانه
  2. /
  3. کتاب صاعقه

کتاب صاعقه

3.1 از 1 رأی

کتاب صاعقه

The Storm
٪15
112000
95200
معرفی کتاب صاعقه
"صاعقه" یکی از قدرتمندترین و ماندگارترین آثار الکساندر اوستروفسکی، پدر درام رئالیستی روسی است. این نمایشنامه که داستانش در شهری استانی در امتداد رودخانه‌ی ولگا می‌گذرد، ریاکاری اخلاقی، سرکوب عاطفی و ساختار سخت‌گیر اجتماعی روسیه‌ی قرن نوزدهم را به تصویر می‌کشد - به‌ویژه تأثیرات آن بر زنان. در مرکز درام، کاترینا قرار دارد؛ زنی جوان، حساس و روحانی که در فضای خفه‌کننده‌ی خانه و جامعه گرفتار شده است. اوستروفسکی این داستان را نه به‌عنوان تراژدی فردی، بلکه به‌مثابه‌ی نشانه‌ای از شکست اجتماعی گسترده‌تر روایت می‌کند؛ نقدی که هنوز هم برای مخاطب امروزی طنین‌افکن است.
کاترینا زیر سلطه‌ی مادرشوهرش، مارفا کابانووا، زندگی می‌کند؛ زنی که تجسم سنت و قدرت کنترل‌گر است. او در ازدواجی بی‌عشق با تیخون - مردی منفعل و ترسو - گرفتار شده و در کشاکش عاطفی، به سمت بوریس کشیده می‌شود؛ مردی پرشور که عشقش از سوی جامعه ممنوع شده. با اوج‌گیری احساسات، کاترینا از مرزهای دنیای خود عبور می‌کند و با پیامدهای آن روبه‌رو می‌شود. عنوان نمایشنامه در چند سطح معنا دارد: یک "طوفان واقعی" در نقطه‌ای محوری از داستان، "تمثیلی از آشفتگی درونی کاترینا"، و نمادی از "تقابل خشونت‌بار میان میل فردی و نظم اجتماعی".
نوشته‌های اوستروفسکی بر پایه‌ی ریتم‌ها و بافت‌های زندگی روزمره‌ی روسی است، اما هم‌زمان به قلمرویی "تمثیلی و اخلاق‌محور" پا می‌گذارد. او با بهره‌گیری از زبان طبیعت‌گرایانه، گویش‌های محلی و تصاویر شاعرانه، جهانی می‌آفریند که هم ملموس و هم نمادین است.
از نظر موضوعی، "صاعقه" به این موارد می‌پردازد:
- **پیامدهای ویرانگر اقتدارگرایی اخلاقی**
- **مردسالاری، گناه دینی و فشارهای وجدانی**
- **ناتوانی از رسیدن به آزادی فردی** در ساختارهای سخت اجتماعی
- **بهای سنگین سرکوب عاطفی**
کاترینا یکی از دلخراش‌ترین قهرمانان تراژیک در درام روسی است - زنی که میان اشتیاقش به عشق و زیبایی، و ماشین بی‌رحم نظم اجتماعی، خرد می‌شود. هرچند "صاعقه" در ابتدا با سانسور مواجه شد، اما به‌زودی به یکی از پایه‌های تئاتر روسی بدل گردید. مونولوگ پایانی کاترینا یکی از اوج‌های عاطفی درام قرن نوزدهم محسوب می‌شود. این نمایشنامه تأثیر عمیقی بر موسیقی‌دانان روس (از جمله "لئوش یاناچک" که اپرایی بر اساس آن ساخت) و نسل‌های بعدی نمایشنامه‌نویسان علاقه‌مند به رئالیسم و روان‌شناسی انسانی گذاشت.
"صاعقه" نقطه‌عطفی در ادبیات نمایشی است - نه فقط به‌خاطر نقد اجتماعی‌اش، بلکه به سبب توانایی‌اش در روشن‌کردن لایه‌های درونی روان انسان. با روایت قوس تراژیک کاترینا، اوستروفسکی به این پرسش پاسخ می‌دهد که جامعه از فرد چه می‌طلبد، و چه رخ می‌دهد زمانی که وجدان فردی با نظم اجتماعی برخورد می‌کند. این اثری است سوزناک، شاعرانه و عمیق که در تمام دوران‌ها شنیدنی است.
درباره الکساندر آستروفسکی
درباره الکساندر آستروفسکی
آلکساندر نیکالایویچ آستروفسکی (زادهٔ ۱۲ آوریل ۱۸۲۳ مسکو – درگذشته ۱۴ ژوئن ۱۸۸۶ شلیکوفو)، نمایش‌نامه‌نویس روس.
الكساندر نيكالايويچ آستروفسكى نمايشنامه نويس شهير روس به دليل خدمات ارزنده اش به نمايشنامه نويسى و تئاتر روسيه و آغاز سبك امروزى تئاتر و نگارش حدود ٥٠ نمايشنامه به پدر تئاتر روسيه شهرت دارد.
نخستین نمایش‌نامه‌اش تصویری از شادی خانوادگى، را در ۱۸۴۷ نوشت. نمایش‌نامهٔ بعدی‌اش ورشکسته (۱۸۴۹) بود که به تصویر ورشکستگی ساختگی میان تاجران مسکو می‌پردازد و اعتراض‌هایی برانگیخت. این اثر که سبب اخراج آستروفسکی از خدمات دولتی شد، سیزده سال توقیف بود. آستروفسکی در دههٔ ۱۸۶۰ چند نمایش‌نامهٔ تاریخی نوشت. اما مهم‌ترین آثار نمایش‌اش که به طبقهٔ بازرگانان روسی می‌پردازند، شامل دو تراژدی و چند کمدی است. ازجمله شاهکارش نداری عیب نیست (۱۸۵۳) و رعد و برق (۱۸۵۹). براساس نمایش‌نامهٔ دختر برفی (۱۸۷۳) وی، نیکلای ریمسکی کورساکوف اپرایی به همین نام (۱۸۸۱) ساخته‌است. آستروفسکی ارتباط نزدیکی با تئاتر لیتل داشت که تنها تئاتر دولتی مسکو بود و در همین تئاتر همهٔ نمایش‌نامه‌هایش تحت نظر خود وی به اجرا درآمدند. در ۱۸۸۵ مدیر هنری تئاترهای سلطنتی شد.
وی نویسندهٔ ۴۷ نمایش‌نامه است و تقریباً یک تنه مجموعه‌ای از نمایش‌نامه‌های ملی روسیه را پدیدآورده است و این نمایش‌نامه‌ها که بارها در روسیه به اجرا درآمده‌اند بسیار پرخواننده‌اند.
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب صاعقه" ثبت می‌کند