کتاب شکارچی در سایه روشن زندگی

Sketches from a Hunter's Album
کد کتاب : 38226
مترجم :
شابک : 978-6008547143
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 300
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1852
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب شکارچی در سایه روشن زندگی اثر ایوان تورگنیف


کتاب شکارچی در سایه روشن زندگی اثر مهم تورگنف مجموعه ای از بیست و پنج طرح است که مشاهدات و حکایت های نویسنده در روسیه را روایت می‌کند. حکایت‌های او مملو از بینش های جالبی در مورد زندگی افرادی است که با آنها روبرو می شود - دهقانان و مالکان زمین ، پزشکان و ضابطان ، زنان نادیده گرفته شده و مادران محروم - که هر کدام نمایی از عشق ، تراژدی ، شجاعت و رنج را ارائه می دهند. این حکایت ها آثار بعدی تورگنف را پیش بینی می کنند. در نهایت این کتاب برای نویسنده دردسر ساز می‌شود.
به تصویر کشیدن ظلم و گستاخی طبقات حاکم براندازانه تلقی می شد و منجر به دستگیری و حبس وی در املاک شخصی‌اش می شد. اما این طرح ها ذهن خوانندگان معاصر را به وضعیت بد دهقانان باز می کند.

ون سرگئیویچ تورگنیف در سال 1818 در استان اورل متولد شد و در دوران کودکی از یک مادر مستبد رنج برد. پس از مهاجرت خانواده به مسکو در سال 1827 ، او وارد دانشگاه پترزبورگ شد و در آنجا فلسفه خواند. در نوزده سالگی اولین اشعار خود را منتشر کرد و متقاعد شد که اروپا منبع اطلاعات واقعی را دارد. به دانشگاه برلین رفت. پس از دو سال به روسیه بازگشت و مدرک خود را در دانشگاه مسکو گرفت. در سال 1843 او عاشق پائولین گارسیا-ویاردوت ، خواننده جوان اسپانیایی شد. او بیشتر در خارج از کشور زندگی می کرد و اولین نویسنده روسی بود که شهرت زیادی در اروپا به دست آورد. او در محافل ادبی پاریس شخصیتی شناخته شده بود ، جایی که دوستانش شامل فلوبر و برادران گنکور بودند و درجه افتخاری در آکسفورد به او اعطا شد. مجموعه شش رمانی او بازتابی از دوره زندگی روسیه از دهه 1830 تا 1870 است.

کتاب شکارچی در سایه روشن زندگی

ایوان تورگنیف
ایوان سرگئی‌یویچ تورگنیف (به روسی: Ива́н Серге́евич Турге́нев) (زاده (۹ نوامبر ۱۸۱۸ در استان اریول، روسیه - درگذشته ۳ سپتامبر ۱۸۸۳ در بوگیوال؛ حوالی پاریس) رماننویس، شاعر و نمایش‌نامهنویس روس بود که نخستین بار توسط او کشورهای غربی با ادبیات روسی، آشنا شدند. آثار او تصویری واقع‌گرایانه و پر عطوفت از دهقانان روس و بررسی تیزبینانه‌ای از طبقه روشنفکر جامعه روسیه که در تقلای سوق دادن کشور به عصری نوین بودند، ارائه می‌دهد.
قسمت هایی از کتاب شکارچی در سایه روشن زندگی (لذت متن)
«قدمتان روی چشم، آقا، مطمئن هستید که در انبار راحت هستید؟ به زنها می گویم برای شما ملافه و بالش آماده کنند.» بعد برخاست و فریاد زد: «آهای، خانمها، بیایید! تو هم فدیا، با آنها برو. زنها را اگر به حال خودشان بگذاری حماقت از سروکول شان بالا می رود.

ربع ساعت بعد فدیا فانوس به دست راه انبار را به من نشان داد. خود را روی علف خوشبو انداختم و سگم کنار پایم جا خوش کرد. فدیا به من شب به خیر گفت؛ در غژغژ کرد و پشت سرش بسته شد.

باز هم که شروع کردی... میدانم چه خیالی داری. آن حلقه های نقره را به انگشت هایت کردهای و صبح تا شب توی حیاط دنبال دخترها موس موس می کنی. دست بردار، خجالت هم چیز خوبی است.» و در همان حال ادای دخترکلفتها را در می آورد. آنگاه ادامه داد، «من جنس تو را میشناسم. رأیت نباشد، قدمی پیش نمی گذاری!»