«یک اتفاق شرمآور» دو داستان از فئودور داستایفسکی را گرد هم میآورد. داستان «کروکدیل» و همچنین داستان همنام با کتاب، «یک اتفاق شرمآور». داستایفسکی در داستان کروکدیل ماجرای جالب مردی محترم، موقر و متشخص را روایت میکند که در میان بهت حضار توسط یک کروکدیل زندهزنده بلعیده میشود. اما او انگار از این کار زیاد هم بدش نمیآید و تصمیم میگیرد در داخل شکم کروکدیل زندگی کند. داستایفسکی در این داستان از طنزی بدیع برای بیان مسائل و موضوعات اجتماعی زمانهی خود بهره میجوید و گرچه خوانندگان امروزی این وجه او را کمتر میشناسند، در این کار بسیار موفق عمل می کند. داستان «یک اتفاق شرمآور» دربارهی کارفرمایی است که شبی دیروقت پس از آنکه از رفقای خود جدا میشود، در راه خانه به یادش میافتد که آن شب، جشن عروسی یکی از زیردستانش است. او تصمیم میگیرد سری به این عروسی بزند و با افتخار گمان میکند که حضورش موجب شادی بیشتر در مراسم خواهد شد.
کتاب یک اتفاق شرم آور