1. خانه
  2. /
  3. کتاب در پناه هیچ

کتاب بی پناه

2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
4 از 2 رأی

کتاب بی پناه

A l"abri de rien
٪15
58000
49300
4 از 2 رأی

کتاب در پناه هیچ

A l"abri de rien
انتشارات: هیرمند
٪15
75000
63750
معرفی کتاب در پناه هیچ
در پناه هیچ، روایت زندگی زن میانسالی است که دیگر هیچ چیز زندگی برای او جالب نیست و تلاش می کند معنای تازه ای به روزهایش بدهد. ماری، مادر دو فرزند است و مانند بسیاری از مردم طبقه متوسط فرانسه، یک زندگی معمولی، تکراری و یکنواخت را سپری می کند. برخورد با پناهندگانی که رویای رفتن به انگلیس و ساختن یک زندگی نو، آنها را سرپا نگه داشته، نگاه او را تغییر می دهد. ماری سعی می کند با آنها همگام شود و به تحقق رویایشان کمک کند اما خیلی زود با سختی های بسیاری روبه رو می شود.
درباره اولیویه آدام
درباره اولیویه آدام
الیویه آدام، سال 1974 در حومه ی پاریس به دنیا آمد. پس از تحصیل در رشته ی مدیریت موسسات فرهنگی در دانشگاه پاریس دوفین، در زمینه ی مسائل سیاسی و فرهنگی به گروه های محلی مشاوره می داد. او در راه اندازی جایزه ی Correspondences de Manosque مشارکت کرد و سپس وارد حوزه ی نشر شد. با تأسیس انتشاراتی که نام خودش را بر آن گذاشت، بیشتر کتاب هایش را منتشر کرد. او علاوه بر داستان کوتاه و رمان، فیلمنامه نیز می نویسد و از تعدادی از آثارش اقتباس سینمایی شده است. آدام علاوه بر کتاب های بزرگسال، آثار بسیاری نیز برای کودکان منتشر کرده است. نخستین کتابش به نام من خوبم، نگران نباش سال 2002 به چاپ رسید و از آن یک اقتباس سینمایی هم شد. پس از انتشار سومین کتاب، کامل خود را وقف نوشتن کرد و تا سال 2014 یازده رمان منتشر کرد و موفق به دریافت جوایز بسیاری شد. او در سال 2004 به خاطر انتشار مجموعه داستان گذر از زمستان برنده ی جایزه ی گنکور شد. این کتاب در ایران ترجمه و منتشر شده است.رمان در پناه هیچ ششمین رمان اوست که سال 2007 به چاپ رسیده و برنده ی دو جایزه ی France television و roman populist شده است.
قسمت هایی از کتاب در پناه هیچ

به نظرم منتظرم بود. وقتی پا توی اتاقش گذاشتم، نگاهش برق زد و لبخند روشنی صورتش را پر کرد. بیرون، باد زوزه می کشید، انگار دیوارها و شیشه ها در حال شکستن بود و با صدایی شکننده روی زمین پخش می شد. آسمان تقریبا سفید بود و ترک برداشته بود، دورتر کاملا سیاه می شد، انگار شهر به دو تکه تقسیم شده بود. روی تخت نشستم، موهایش را نوازش کردم، نرم تر از ابریشم بود و لطافتی غیر واقعی داشت. پرسیدم: «می تونم پیشت بخوابم؟» سر تکان داد و به من خیره شد.

نظر کاربران در مورد "کتاب در پناه هیچ"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

داستانی متفاوت انسان‌دوستانه و درد همیشگی پناهجویی

1401/04/27 | توسطزهره دیباوند
1
|