پوزو در فرم برترخود ظاهر شده. . . . سرگرمی طولانی مدت ، جنجال پیرامون فساد ، خیانت ، ترور ، عشق در مقیاس ریشتر و البته ارزش های خانوادگی.
سرگرم کننده ترین اثر خواندنی از زمان پدرخوانده است.
ماهرانه ساخته شده است. . . این اثر هالیوود ، لاس وگاس و اوباش آن را در یک ظرف شیرین به ما هدیه می دهد.
پوزو پس از یک ربع قرن به قلمروی بزرگترین موفقیت خود ، پدرخوانده ، باز می گردد تا دومین داستان استادانه زندگی مافیا را بازگو کند.
یک داستان جذاب با شخصیت های به یاد ماندنی . . پوزو یک داستان سرای ماهر با توانایی های عجیب برای ارائه ی جزئیاتی است که خواننده را مجبور می کند صفحات را ورق بزند.
کواگ- 1965 / یک شنبه ی نخل، اولین یک شنبه قبل از عید پاک، یک سال پس از جنگ بزرگ علیه خاندان سانتادیو، دومینکو، خان کلریکوزیو، جشن غسل تعمید دو کودک خانواده از خون خود را برگزار کرد و مهم ترین تصمیم زندگی اش را گرفت. او تمامی سران خاندان های آمریکا، به علاوه آلفرد گرانولت، مالک هتل و کازینوی زانادو در لاس وگاس و دیوید ردفلو، که امپراتوری وسیع توزیع مواد مخدر ایالت متحده را در دست داشت، دعوت کرد. همه تا حدودی از شرکای وی. اکنون قدرتمندترین رئیس یک خاندان مافیایی در آمریکا، خان گلریکوزیو، در نظر داشت تا آن قدرت سترگ را در ظاهر رها کند. دیگر قدرت آشکار بیش از حد خطرناک بود و زمان زمان بازی دیگر. اما رها کردن آن قدرت در ظاهر نیز کم از خطر نبود. او باید این کار را به ماهرانه ترین شکل و با رضایت قبلی واقعی انجام می داد و این امر باید در پایگاه خودی صورت می گرفت. ملک کلریکوزیو در کواگ ده هکتار زمین را شامل می شد؛ محصور با دیوار آجری ده فوتی حفاظت شده با سیم های خاردار و سنسورهای الکتریکی. به غیر از خانه ی خان، شامل خانه های سه پسرش و حدود 20 خانه ی کوچک برای نزدیکان مورد اعتماد خاندان نیز می شد. پیش از رسیدن میهمانان، خان و پسرانش دور میز سفید آهنی در باغچه ی پشت خانه جمع شدند. بزرگ ترین آن ها، جورجیو، قد بلند با سبیلی کوچک. اندامی لاغر و کشیده و آراسته با لباس های دست دوز به سان یک جنتلمن انگلیسی. بیست و هفت ساله. در خود و گرفته. با لحنی گزنده و صورتی در هم. خان به جورجیو اطلاع داد که وی به مدرسه ی بازرگانی وارتون خواهد رفت و در آن جا با تمام فوت و فن های دزدیدن پول به صورت قانونی آشنا خواهد شد. جورجیو نه اعتراضی کرد نه سوالی. این یک فرمان شاهانه بود نه دعوت به بحث. سرش را به علامت اطاعت تکان داد.
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
منتظرم این کتاب رو یک مترجم بهتر ترجمه کنه. با احترام به آقای شهبازی؛ هر دو ترجمه ایشون به طرز فاجعهباری ضعیف و افتضاحه...
دون را خان ترجمه کرده! ضمن اینکه در مقدمه نوشته چرا دان رو خان ترجمه کرده، یعنی دون رو هم دان ترجمه کرده، رئیس اف بی آی رو رئیس جمهور ترجمه کرده!
خبر دارید که نشر دیگه ای ترجمه کرده یا خیر؟