اما وضع همین بود دیگه. من یه جایی رو داشتم که برم اونجا ازخود بیخود بشم که فراموش کنم که یه زندگی کوفتی یه جای دیگه دارم. واسه همین ساده بود برام و این یعنی عشق خطرناک! یه احساس بیقیدوشرط کوفتی «برای داشتنت هر کاری میکنم.» خدایا! اون زن من رو خمار میکرد. تو از شر همچین چیزی خلاص شدی و این قضیه که برات تعریف کردم پایانشه. حالا میخوای چی کار کنی؟ میخوای خودت رو شکنجه بدی تا حالت بهترشه؟ حالت بهتر نمیشه! پس ادامه بده!