کتاب تفرقه انسان

The Human Division
جنگ پیرمرد 6
کد کتاب : 1480
مترجم :
شابک : 978-600-182-330-5
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 528
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

ششمین جلد از مجموعه جنگ پیرمرد

از کتاب های پرفروش علمی تخیلی در آمریکا

فیلمی بر اساس این مجموعه ساخته خواهد شد.

معرفی کتاب تفرقه انسان اثر جان اسکالزی

کتاب تفرقه انسان، رمانی نوشته ی جان اسکالزی است که اولین بار در سال 2013 انتشار یافت. ساکنین زمین اکنون می دانند که «نیروی اتحاد مستعمراتی»، آن ها را از اخبار کهکشان خطرناک پیرامونشان بی خبر گذاشته است. اتحاد مستعمراتی برای نسل ها، از بشریت در مقابل بیگانگان متخاصم دفاع کرده و آگاهانه، زمین را به حیاط خلوتی دور از اخبار اتفاقات، و محلی برای تأمین نیروهای نظامی تبدیل کرده است. نژادهای دیگری از بیگانگان به صحنه آمده اند و اتحاد جدیدی علیه اتحاد مستعمراتی شکل داده اند. در ضمن، این بیگانگان از ساکنین زمین دعوت کرده اند که به آن ها بپیوندند. در چنین شرایطی، جلوگیری از نابودی اتحاد مستعمراتی اصلاً کار راحتی نخواهد بود. ستوانی توانا به نام هری ویلسون مأموریت یافته که در شرایط سخت تلاش برای حفظ اتحاد میان انسان ها، مسائل غیرمنتظره و مشکلات غیرقابل پیش بینی نبرد را حل و فصل نماید.

کتاب تفرقه انسان

جان اسکالزی
جان اسکالزی، زاده ی 10 می 1969، نویسنده ی آمریکایی داستان های علمی تخیلی و رئیس سابق «انجمن نویسندگان داستان های علمی تخیلی و فانتزی آمریکا» است.اسکالزی از همان دوران کودکی، شیفته ی داستان های علمی تخیلی و معمایی بود و همین موضوع او را به سمت نوشتن این داستان ها سوق داد. او در سال 1991 در رشته ی فلسفه از دانشگاه شیکاگو فارغ التحصیل شد. اسکالزی نویسندگی حرفه ای را در سال 1990 و در زمانی آغاز کرد که هنوز در کالج مشغول تحصیل بود و به صورت پاره وقت برای روزنامه ی the Chicago Sun-Times کار می کرد.
نکوداشت های کتاب تفرقه انسان
An invigorating story.
داستانی هیجان انگیز.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Enjoyable, lol funny, readable, and realistic.
لذت بخش، بسیار خنده دار، خواندنی و واقع گرایانه.
Library Journal Library Journal

قسمت هایی از کتاب تفرقه انسان (لذت متن)
سفیر سارا بلر می دانست که وقتی ناخدای ناو پولک او را به عرشه ی فرماندهی دعوت کرد تا جهششان را به منظومه ی داناوار تماشا کند، پروتکل های سیاسی قویا توصیه می کردند که دعوتش را نپذیرد. ناخدا سرش شلوغ می شد و او هم جلو دست و پای دیگران را می گرفت و در نهایت هم چیز زیادی برای تماشا در کار نبود. وقتی پولک ده دوازده سال نوری در بازوی محلی کهکشان می جهید، آدم فقط به این دلیل متوجه جا به جایی می شد که نمای ستارگان اندکی تغییر می یافت. در عرشه ی فرماندهی هم این نما بر روی صفحه نمایش ها بود، نه از پنجره ی رصد. ناخدا باستا صرفا بر مبنای تشریفات و سنت از او دعوت کرده بود و چنان از بابت رد دعوتش اطمینان داشت که ترتیبی داده بود تا موقع جهش سفیر و کارمندانش در عرشه ی رصد کوچک و معمولا بلااستفاده ی پولک، مهمانی کوچکی برگزار کنند.

واقعیت، پیچیده تر از این حرف هاست اما افراد روی زمین مثل اکثر انسان ها، پاسخ ساده تر را ترجیح می دهند.