کتاب خون دیگران

The Blood of Others
کد کتاب : 1496
مترجم : مهوش بهنام
شابک : 978-600-176-165-2
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 302
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1945
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

خون دیگران
The Blood of Others
کد کتاب : 79414
مترجم :
شابک : ‭978-6004903226‬
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 324
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1945
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب خون دیگران اثر سیمون دوبووار

کتاب خون دیگران، رمانی نوشته ی سیمون دوبووار است که اولین بار در سال 1945 منتشر شد. دوبووار، این رمان اگزیستنسیال جذاب را با نقل قولی از نویسنده و اندیشمند بزرگ روس، فئودور داستایفسکی آغاز می کند: «همه ی ما در قبال همه چیز و همه کس مسئولیم.» این جمله را می توان جوهره ی رمان خون دیگران دانست؛ مسئولیتی که افراد در قبال خودشان، دیگران، کشورشان، سایر ملت ها و جهان دارند. ژان بلومار، شخصیت اصلی و راوی این داستان در کنار بستر زنی رو به مرگ نشسته است؛ زنی به نام هلن که معشوقه ی ژان نیز هست. هلن به خاطر حضور در نیروهای مقاومت فرانسه در جنگ علیه نازی ها در بستر مرگ افتاده و بلومار نیز در کنار او، از غم و رنجی بزرگ در عذاب است چرا که اعتقاد دارد این کارهای او بوده که چنین وضعیتی را پیش آورده است.

کتاب خون دیگران


ویژگی های کتاب خون دیگران

سیمون دوبووار از برترین نویسندگان ادبیات مدرن فرانسه

فیلمی بر اساس این کتاب در سال 1984 ساخته شده است.

سیمون دوبووار
سیمون دو بووآر، زاده ی 9 ژانویه ی ۱۹۰۸و درگذشته ی ۱۴ آوریل ۱۹۸۶، با نام اصلی سیمون لوسی ارنستین ماری برتراند دوبووار، فیلسوف، نویسنده، فمینیست و اگزیستانسیالیست فرانسوی بود که در پاریس در خانواده ای بورژوا به دنیا آمد.بووار در یک خانواده ی بورژوای کاتولیک به دنیا آمد و پس از گذراندن امتحانات دوره ی لیسانس ریاضیات و فلسفه، به تحصیل ریاضیات در Institut Catholique و زبان و ادبیات در موسسه ی سنت مارین و پس از آن فلسفه در دانشگاه سوربن پرداخت. وی در حلقه ی فلسفی دوستانه گروهی از دانشجویان مدرسه ی ...
نکوداشت های کتاب خون دیگران
A brilliant novel.
رمانی درخشان.
Colibri

With interesting characters.
با شخصیت هایی جذاب.
Yasmine Rose Reads Books

قسمت هایی از کتاب خون دیگران (لذت متن)
وقتی کسی واقعا یکی را دوست دارد، حتی نمی تواند فکر دوست داشتن دیگری را بکند.

آنچه آن روز نمی دانستم این بود که تمام بوسه هایی که به سر و روی تو نزدم، همانند هماغوشی با تو و بوسه هایی که دیگر نمی توانم نثارت کنم و کلمات عاشقانه ای که دیگر نمی توانم برایت زمزمه کنم، ما را، من را و تو را به یکدیگر پیوند داده است، برای همیشه من را و تو را، تنها عشق من.

ما زنده مانده ایم تا به یاد داشته باشیم برای او که از میان ما رفته، دیگر مسأله ای وجود ندارد.