"کیمیا در آخرین شب زندگی مادربزرگ و در آستانه ورود به نوجوانی به رازهای تازه ای پی می برد. او در آرزوی دست یافتن به کتاب مرموزی بود که شب ها در دست مای مادربزرگ ظاهر می شد و او را چنان در خود غرق می ساخت که در تمام مدت خواندن کتاب، دیگر نه کیمیا را می دید و نه چیزی می شنید. همین به اشتیاق کیمیا برای یافتن کتاب دامن می زد. جست وجوهای مخفیانه او در پستوهای خانه مادربزرگ همیشه بی نتیجه می ماند ولی درست زمانی که در کابوس مرگ مادربزرگ و دنیای بدون قصه و راز دست و پا می زد، کتاب مرموز قدیمی خودش را به او رساند. کیمیا در شبی به درازای چندین سال با قهرمان های کتاب، مهر و ماه و دوستان و نادوستان آن ها، هم سفر می شود. از دریاهای سهمناک و بیابان ها و دره های پرخطر، جنگل های بهشتی با میوه های زهرآلود و رنج ها و شادی ها عبور می کند و با بستن کتاب به حقایق نهفته و خفته در قصه پی می برد. کشف می کند همیشه رازهایی هست که به زندگی ما معنا بدهد و ناگهان در کشف دردناکش می فهمد مادربزرگ کتابی است که بسته می شود و او کتاب تازه ای ست که گشوده می شود تا راوی قصه های او باشد..."
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.