رمان «آخرش می آن سراغم» به نوعی در ژانر وحشت نوشته شده و از زبان راوی است که داستان را برای دوستش تعریف می کند. داستان از آن جا شروع می شود که راوی بعد از این که آخرین امتحانش را می دهد و از پله های مدرسه پایین می آید... راوی «اسمال تپه» را می بیند که سوار بر موتور گنده اش وسط کوچه مدرسه ایستاده و در همان وقت «نادر» نیز جلوی او سبز می شود.
کتاب آخرش می آن سراغم