«میدان ونک، یازده و پنج دقیقه» مجموعه داستانی از سیامک گلشیری است. این مجموعه، هجده داستان دارد که هر کدام یک موقعیت یا بحرانی را به تصویر کشیدهاند و یا پرده از رازی برمیدارند. سیامک گلشیری چه در رمانهایش و چه در داستانهای کوتاهش، نشان داده است که ذائقه مخاطب را میشناسد و روایت را به گونهای تعریف میکند که مخاطب با آن همراه شود. او معمولا از عنصر تعلیق کمک میگیرد تا حس کنجکاوی خواننده را تحریک کند و او را تا پایان داستان نگاه دارد.
لیلیومهای زرد، پارک چیتگر، هتل گچسر، شبی در مه. همهش پنج دقیقه فرقشه، مرد سیاهپوش، قرار ملاقات و... نام برخی از داستانهای مجموعۀ «میدان ونک، یازده و پنح دقیقه» هستند. بیشتر داستانها دیالوگمحور هستند و همین امر، خواندن داستانها را برای خیلیها، بخصوص آنان که به نمایشنامهخوانی علاقهمندند، دلپذیر میکند. در برخی داستانها، خواننده با خلا و تنهایی عاطفی شخصیت روبه روست، در برخی دیگر با بحران و اختلاف و درگیری بین دو زوج و در پارهای از داستانها هم با یک جنایت و راز و رمزی که در پس آن نهفته است. گلشیری پیش از این نیز، در برخی رمانها و کارهای دیگرش نشان داده است که از پس ژانر وحشت یا جنایی برمیآید و میتواند موقعیت تعلیقآمیز و دلهرهآور خلق کند. او در به تصویر کشیدن بحران و ایجاد حس نگرانی و ترس در مخاطب توانمند است. و از همین تواناییاش در خلق پارهای از داستانهای «میدان ونک، یازده و پنج دقیقه» نیز استفاده کرده است.
برخی از داستانهای این مجموعه در تاکسی و ماشین میگذرند و برخی دیگر در فضای آپارتمانی و بعضی نیز در خیابانها و کوچههایی که زمانی محل قرار و دیدن دو معشوقی بوده که حالا از هم فاصله گرفتهاند و بعد از سالها به آن محیط و خیابانها بازگشتهاند تا ببینید در گذر زمان و طی شدن اتفاقات بسیار، چه حال و روزی پیدا کردهاند.
برای آن دسته از افرادی که به داستان کوتاه علاقه دارند و یا دلشان داستانهایی با تم جنایی و دلهرهآور میخواهد، مجموعه داستان «میدان ونک، یازده و پنج دقیقه» گزینه خوبی است، چرا که سیامک گلشیری بارها ثایت کرده است که میتواند از تمامی عناصر داستانی کمک بگیرد تا فضایی تاریک و پر ابهام و پرتعلیق خلق کند و خواننده را با بحران رو به رو کند، بحرانی که حس ترس و نگرانی ایجاد میکند.
کتاب میدان ونک، یازده و پنج دقیقه