تشنگی و گشنگی در واقع داستان سفر اودیسه گونه قهرمان برای یافتن خوشبختی است. او ابتدا در بخش نخست (فرار)، داشته های خود را که پیش پا افتاده و بی ارزش می بیند به دور می اندازد. در بخش دوم (قرار) به وعده گاه محبوبی فرضی می شتابد و ناکام می ماند. در بخش سوم (پای دیوار) به مانعی عبورناپذیر برمی خورد و سرانجام در بخش چهارم (عشاء ربانی در مهمانخانه روستایی) به محفل دوزخیان با تصور اینکه مومنانند وارد می شود. او با پشت سر گذاشتن چهار خان به ارزش داشته های نخستین خود پی می برد ولی دیگر دیر شده است.
کتاب تشنگی و گشنگی