1. خانه
  2. /
  3. کتاب سرخی خون، سفیدی برف

کتاب سرخی خون، سفیدی برف

پیشنهاد ویژه
4.5 از 1 رأی

کتاب سرخی خون، سفیدی برف

Blood Red, Snow White
انتشارات: پیدایش
٪25
285000
213750
معرفی کتاب سرخی خون، سفیدی برف
کتاب «سرخی خون، سفیدی برف» رمانی نوشته ی «مارکوس سجویک» است که نخستین بار در سال 2007 چاپ شد. وقتی نویسنده ای به نام «آرتور رنسم» به ازدواج ناموفق خود در انگلیس پایان می دهد و به منظور کار به عنوان ژورنالیست به روسیه نقل می کند، چیز زیادی درباره ی انقلاب خشونت آمیزی که در آستانه ی وقوع است، نمی داند. او بی آن که خودش بخواهد، به مرکز این ماجرا کشیده می شود: بریتانیایی ها «آرتور» را وادار می کنند که اطلاعات «بلشویک ها» را به آن ها منتقل کند، حتی وقتی او درگیر رابطه ای عاشقانه و البته خطرناک با منشی «لئون تروتسکی» می شود. پس از مدتی، هم بریتانیایی ها و «بلشویک ها» از «آرتور» استفاده می کنند تا اطلاعات مورد نظر خود را به دست آورند، و هر دو به او مشکوک می شوند. هرچه «آرتور» بیشتر تلاش می کند که خود را از این مخمصه نجات دهد، انگار بیشتر و بیشتر به عمق آن کشیده می شود.
درباره مارکوس سجویک
درباره مارکوس سجویک
مارکوس سجویک، زاده ی 8 آپریل 1968، تصویرساز، موزیسین و نویسنده ای انگلیسی است. سجویک قبل از تبدیل شدن به نویسنده ای تمام وقت، در یک کتاب فروشی مخصوص کتاب های کودک کار می کرد. او تا به حال چندین کتاب تصویری کودک نوشته و مجموعه ای از داستان های اساطیری و قصه های قومیتی برای مخاطبین بزرگسال را تصویرسازی کرده است.
ویژگی های کتاب سرخی خون، سفیدی برف
  • نامزد نشان کارنگی سال 2008
  • «مارکوس سجویک» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز
نکوداشت های کتاب سرخی خون، سفیدی برف

رمانی گیرا بر اساس داستانی واقعی درباره ی تجارب «آرتور رنسم» در عشق و خیانت، در روسیه ی زخم خورده از جنگ.

Barnes & Noble

«سجویک» از تصویرسازی های ذهنی مربوط به داستان های پریان برای توصیف رویدادهای تاریخی استفاده می کند.

Publishers Weekly

«سجویک» به شکلی استادانه اتمسفر پرآشوب روسیه را نقش می کند.

Amazon
قسمت هایی از کتاب سرخی خون، سفیدی برف

داستان ها پیچ و تاب می خورند و رشد می کنند و به هم می پیوندند و داستان های دیگری از آن ها متولد می شود. اینجا و آنجا، تنه ی یک داستان به تنه ی داستان دیگری می رسد و شخصیتی آشنا، گاهی یک قهرمان، از روی پل به داستان دیگری می رود. این چیزی بود که «آرتور»، نویسنده ی جوان، یاد گرفته بود.

او قصه های روسی اش را می خواند و می دید شخصیت هایی یکسان از اینجا و آنجا بیرون می زدند؛ اول در این داستان و بعد در داستانی دیگر. برای همین است که وقتی سرانجام دست به کار نوشتن این داستان ها به زبان خود، برای کودکان همزبان خود شد، سه شخصیت خلق کرد که از جنگل کتاب می گذشتند و در مقام راهنما، هر قصه را به جلو هدایت می کردند.

هر چه در قصه باشد، در زندگی واقعی هم همان است. در مورد «آرتور» هم همینطور بود، چون خودش هم قرار بود از یک جا، از یک داستان، به داستانی دیگر برود.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب سرخی خون، سفیدی برف" ثبت می‌کند