هنگامی که پرواز 858 هواپیمای کره ای در سال 1987 منفجر شد و باعث کشته شدن 115 مسافر شد ، مقامات بین المللی اجرای قانون بلافاصله شروع به جستجو برای یافتن تروریست هایی در کره شمالی کردند که می توانستند مرتکب چنین جنایتی شوند. کسی که آنها پیدا کردند کیم هیون هی ، یک زن جوان آرمانگرا بود که توسط کشورش به یک دستگاه قتل مطیع تبدیل شده بود.
کتاب روح گریان من داستان دلهره آور ، تکان دهنده و کاملا قانع کننده این زن است. کیم هیون هی در کشوری بزرگ شد که در آن حق و باطل ، خوب و بد ، برده داری و آزادی هیچ معنایی ند اشت جز آنچه حزب کمونیست کره شمالی میگفت.او در در شانزده سالگی ، به دلیل هوش و زیبایی خود از طرف حزب انتخاب شد و به او آموزش های ویژه ای در زمینه زبان داده شد.در نوزده سالگی ، برای مدرسه جاسوسی مخفی و نخبه ارتش کره شمالی انتخاب شد. در آنجا به او آموزش داده شد تا با همه چیز از دست و پایش گرفته تا نارنجک ها و اسلحه هاآدم بکشد. این کتاب یکی از تعدادی از اقدامات تروریستی تحت حمایت دولت کره شمالی را در طی 40 سال گذشته بازگو می کند. .کیم هیون هوی می گوید که چگونه به عنوان یک جاسوس آموزش دیده و مأموریتی برای کیم جونگ ایل برای منفجر کردن یک هواپیمای هواپیمایی کره جنوبی انجام داده است. این کتاب به آموزش و زندگی اولیه او ، عمل تروریستی اش؛ و در پایان محاکمه ، و یکپارچگی او با جامعه کره جنوبی می پردازد.این کتاب به تعدادی زبان ، از جمله آلمانی ترجمه شده است.
گزارشی جالب از شست و شوی مغزها و عواقب آن.
در اتاق انتظار کثیف و تاریک متهمان نشسته بودم، نفسم بالا نمی آمد و منتظر اعلام مجازاتم بودم. آن بیرون و در سالنی که به دادگاه ختم می شد اجتماعی خشمگین پشت در موج می زد و من یک آن ترسیدم که نکند در را بشکنند. صدایشان مانند غرشی سهمگین برمی خاست و انگار دشنام هایشان تمام ساختمان را می لرزاند. قاتل، قاتل، قاتل… مشتم را گره کردم و دیدم تمام بدنم می لرزد. داشتند به خاطر من داد می زدند. داشتند بر سر من داد می زدند.
همان چندباری که در طول دوران آموزشی به دیدار خانواده ام رفتم، که هر دو سه سال یک بار بیشتر نبود، مادرم همیشه از من استقبال می کرد و از این که می دید در سلامتی کامل به سر می برم خوشحال می شد. هر وقت آن جا را ترک می کردم تمام تلاشش را می کرد تا جلو خودش را بگیرد. از رفتن من خیلی غصه می خورد. آن موقع زیاد به احساساتش توجه نمی کردم. به دنبال مربی همراهم به کمپ آموزشی بر می گشتم و از این که برگزیده حزبم احساس غرور می کردم. حالا حس می کردم مادرم را، زنی که کلی زحمت کشیده بود تا بزرگم کند، ناامید کرده ام. از تکبرم خجالت می کشیدم و خیلی دیر به اشتباهاتم پی بردم. هیچ حزبی ارزشش را ندارد که بخواهی به خاطرش خانواده ات را ترک کنی. مامان منو ببخش. خواهش می کنم درکم کن...
خواندن زندگینامه افراد موفق و حتی افراد غیر موفق برای همه ما لازم است. اما واقعا چه فایده مهمی برای ما دارد؟
رئیس جمهور کره جنوبی او را مورد عفو قرار داده ؟! پس دادگستری چه کاره ست ؟ چطور حاضر شده کسی را 115 نفر را در هواپیما منفجر کرده ببخشه جای تعجب نه که جای تأسف داره
ازش استفاده سیاسی شد دیگه پخش این کتاب خودش اینو نشون میده
رمان بسیار جذاب با ترجمه خوب
کتاب فوق العاده با روایت جذاب و روان. من از انتشارات یوشیتا به ترجمه محمد خیریان خوندم و عالی بود
اگه به تاریخ و سیایت علاقه دارید حتما بخونیدش . بر اساس واقعیت بودنش باعث میشه فقط برای سرگرم شدن نباشه . من هم لذت بردم از اطلاعاتی ک میداد هم قطعا افسوس خوردم
کتاب خوبیه! روند داستان و موضوع کتاب گیرا و جذابه. اطلاعات خوبی درمورد کشور کره شمالی میده. درکل پیشنهاد میشه!
جالب بود، پیشنهاد میکنم
عالی عالی عالیه.داستان به شدت جذاب و جالب.ترجمه بسیار عالی و روان.زندگی روزمره کره شمالی رو میتونین حس کنین(مثه حس و حال1984 جورج اوروله).اصلا خسته کننده نیست. بشدت پیشنهاد میکنم بخرین