خشکم می زند! - آقای نویسنده! تقریبا این آمادگی را داشتم که درجایی به هویت واقعیم کسی اشاره کند. این خیلی طبیعی بود و احتمالا با یک جست وجوی ساده همه چیز لو می رفت؛ اما در این دیدار آخر و در این سطح اصلا انتظار نداشتم… دوباره با صدایی از ته گلو می گوید: - آقای نویسنده! درست بنویس! می خندم. هنوز دستم را رها نکرده است. می گویم: - تلاش می کنم صادق باشم. تحریم از مبادله ی کالا و ارز جلوگیری می کند. نمی گذارد کالا و ارز شما در کشور دیگری راه پیدا کند… اما تحریم به جز کالا و ارز شما، جلو حرکت حرف شما را هم می گیرد… دوباره دستم را می گیرد و فشار می دهد و با خوش حالی تائید می کند. بیش تر صدایی می شنوم از داخل حنجره اش که نشان رضایت است. حالا وقتش است که در کوتاه ترین زمان حرفم را بزنم. می گویم: - در تحریم کالا و ارز مقصر امپریالیسم است، اما مقصر اصلی تحریم حرف شما، امپریالیسم نیست، خودتان هستید!
نمیدونم سفرنامهی یه فرد ولایی که زیر نظر رژیم دیکتاتوری کره شمالی به اون کشور سفر کرده چه ارزشی میتونه داشته باشه؟
امیر خانی وسط سیرنامه اش به کره شمالی داره از گرایشات سیاسی مورد علاقش تو ایران میگه و با اون دیدگاه عنقلابیش تحلیل میکنه!
من تازه دارم کتاب رو میخونم و از این حجم عجیب و وحشتناک غلطهای وسیع املایی و نگارشی که تعمدی هم هست، واقعا سردرد گرفتم، بهنظرم نمیشه هرطور دوست داریم بنویسیم و همه چیز زبان فارسی رو به سخره بگیریم و بگیم مثلا این سبک نویسندهی کتابه... خودمونی و محاورهای نوشتن، با عمدا غلط نوشتن، خیلی با هم متفاوت هستن.
بعضی نکات این کتاب برام جالب بود از رفتار شهروند کره شمالی در نوع برخوردهاشون با هم تا روابط کره شمالی با بعضی کشورها و نوع زندگی و نوع پوشش و تفریحات و عشق و بقیه موارد شهروند عادی کره شمالی بشدت منو تحت تأثیر قرار داد.
رضا امیرخانی پدیده عجیب و جالبی است، نابغهای معمولی و بیادعا که بیشتر به عنوان داستاننویس شناخته میشود.
این کتاب اولین کتابی بود که من دربارهی کره شمالی میخوندم ولی با اینحال متوجه شدم امیرخانی خیلی چیزها رو یا سانسور کرده یا سعی کرده ملایم درباره شون صحبت کنه ،شاید به لحاظ سیاسی مجبور بوده که خب ممکنه طبیعی باشه،یک فرضم هم این هست که امیرخانی فقط مشاهداتش رو بدون داوری کردن اورده که خب چرا اونجایی که از تحریم میگفت و خیلی از رفتارهای انسان کره شمالی رو به تحریم وصل میکرد در کنارش از مستبد بودن حکومت اینقدر با اطمینان نمیگفت؟ اگر ما خودمون توی کشور تحریمی بزرگ نشده بودیم میشد بیشتر این وقایع رو مربوط به تحریم بدونیم ولی مساله اینه که ما هم تحریم هستیم هر چند که خب روابط ایران قطعا با کره شمالی متفاوته. چیزی که من از کره شمالی فهمیدم استبداده و چیزی که امیرخانی بیشتر از استبداد بهش اشاره میکنه تحریمه که باز هم میگم احتمالا امیرخانی ملاحظات سیاسی رو در نظر گرفته. در کل به عنوان یک سفرنامه کتاب شیرینیه خاصه اینکه نصویرسازی کتاب خیلی خوب بود و با خوندن کتاب میتونی اون مشاهدات نویسنده رو توی ذهنت بسازی که به خاطر قلم نویسنده ست.
تلاقی دو تا موجود جالب، رضا امیرخانی و کرهی شمالی!
جستجوی کنجکاوانه درباره اقتصاد ، سیاست و روزمرگیهای مردم کره شمالی از رضا امیرخانی که با نگاه ریزبینانه اش به خوبی تصویری از کشور کره شمالی با گریزی به وضعیت کشورهای مشابه در بند تحریم هم زده . پیشنهاد میکنم کنار این کتاب دو کتاب دیگه آکواریومهای پیونگ یانگ و حسرت نمیخوریم هم در صورت امکان مطالعه شوند. از دیدن مستند خارجی (انگلیسی را جستجو کنید : به مادرم نگویید من به کره شمالی رفتم) در کنار این کتابها غافل نشوید.
من که خوندن سفرنامه رو دوست دارم خیلی از این کتاب لذت بردم. کره شمالی جایی نیست که بشه به آسونی رفت و دید اما به خوندن این کتاب میشه یه اونجا سفر کرد! با خواندن این کتاب علاقه مند به مطالعه سایر کارهای آهای امیرخانی شدم.
من به شخصه کتاب روح گریان من که در مورد جاسوس زن کره شمالی هست رو بیشتر میپسندم اما این کتاب جزییات خوبی از زندگی روزمره مردم در کره شمالی میده.
به خوبی خواننده رو همراه خودش میکنه و جزییات ناگفته و جدیدی بیان میکنه از کره شمالی و بخصوص مردم اون کشور. تنها انتقادی میشه به کتاب کرد اینه که در بخش هایی از کتاب عباراتی عربی (احتمالا از قرآن) بدون شرح آیه و معنی آورده شده که شما اصلا متوجه نمیشید منظور از آوردن اون بخش پی بوده.در کل اما پیشنهاد میشه بسیار زبان شیوایی داره نویسنده
رضا امیرخانی سبک خاص نوشتن خودشو داره. سبکی که هر خواننده ای رو به قلمرو خودش راه نمیده و برای ورود بهش لازمه اطلاعات دینی و ملی خوبی داشت.اینی که گفتید ضعف اثر نیست بلکه نقطه قوت اثر محسوب میشه و باعث میشه خواننده یه سطح بیاد بالاتر از چیزی که قبلا بوده