1. خانه
  2. /
  3. کتاب چهره ها در شلوغی

کتاب چهره ها در شلوغی

پیشنهاد ویژه
3.3 از 1 رأی

کتاب چهره ها در شلوغی

Faces in the Crowd
انتشارات: خوب
٪25
129000
96750
معرفی کتاب چهره ها در شلوغی
کتاب «چهره ها در شلوغی» رمانی نوشته ی «والریا لوییزلی» است که اولین بار در سال 2011 منتشر شد. رمان نخست «لوییزلی»، مرزهای محکم و ثابت زندگی روزمره را به چالش می کشد: مادری جوان و ساکن در «مکزیکو سیتی» هنگام نوشتن یک رمان، به زمانی فکر می کند که به عنوان مترجم آثار ناشناخته، در یک انتشارات کوچک و مستقل در «هارلم» کار می کرد. او که قبل از ازدواج و بچه دار شدن در آن انتشارات مشغول بود، اکنون روزهایش را با تنهایی و خلوتی خودخواسته و حفظ کردن اشعاری از «لورکا»، «امیلی دیکنسون» و «ویلیام کارلوس ویلیام» سپری می کند. او پس از مدتی، شیفته ی «ژیلبرتو اوون» می شود: شاعری مکزیکی که در اوج جنبش «رنسانس هارلم»، در «هارلم» زندگی می کرد. حالا این شخصیت هر کاری از دستش برمی آید انجام می دهد تا کارگزار ادبی خود را مجاب کند که آثار «ژیلبرتو اوون» را به چاپ برساند.
درباره والریا لوییزلی
درباره والریا لوییزلی
والریا لوییزلی، زاده ی 16 آگوست 1983، نویسنده ای مکزیکی است که در ایالات متحده زندگی می کند.لوییزلی در مکزیکوسیتی به دنیا آمد. او پس از فارغ التحصیلی در رشته ی فلسفه از دانشگاه مکزیکو، به نیویورک نقل مکان کرد. لوییزلی به تحصیل در رشته ی ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا روی آورد و تا مقطع دکترا پیش رفت. او در دانشگاه هوفسترا، ادبیات و نویسندگی خلاق درس می دهد و با گالری های هنری مختلف نیز همکاری می کند.
ویژگی های کتاب چهره ها در شلوغی
  • برنده جایزه لس آنجلس تایمز سال 2014
نکوداشت های کتاب چهره ها در شلوغی

رمان نخست دوست داشتنی و عجیب «لوییزلی».

New York Times

با داستان هایی فراموش نشدنی درباره ی عشق، هویت، هنر و ارواح.

Book Riot

یک استعداد ادبی جدید خارق العاده.

Daily Telegraph
قسمت هایی از کتاب چهره ها در شلوغی

شوهرم چند روز قبل، موقع برگشتن به طبقه ی پایین، پایش را روی یک دایناسور گذاشت و بل بشویی در خانه مان راه افتاد. میزان جراحات وارده به دایناسور، تعمیرش را ناممکن می کرد. پسر هق هق کنان گفت: «حالا تی رکسم دیگه واقعا منقرض شده.» گاهی من و همسرم احساس می کنیم به دوتا گالیور مبتلا به پارانویا بدل شده ایم که برای باقی عمر می بایست روی پنجه هایمان گام برداریم، تا خدای نکرده کسی را بیدار نکنیم، یا پایمان را روی چیزی مهم و شکستنی نگذاریم.

حالا شب ها می نویسم: وقتی هر دو بچه خواب اند و کشیدن سیگار، نوشیدن قهوه و باز کردن پنجره اشکالی ندارد. پیش از این معمولا در تمام طول روز می نوشتم، در هر ساعتی که دلم می خواست، چون بدنم مال خودم بود.

اما همزمان در دلم امید داشتم، امید یا به تعبیری درست تر اطمینان، از این که روزی بالاخره به خودم بازمی گردم؛ به تصویری از خودم که برای سال ها به پرداختن جزئیاتش مشغول بودم. اما حالا وقتی یادداشت ها و شعرهای آن زمانم را می خوانم، یا هنگامی که گفت و گوهایم را با دیگر هم نسل هایم به خاطر می آورم و ایده هایی را که به تفصیل راجع بهشان بحث می کردیم، متوجه این حقیقت می شوم که به مرور احمق تر و کودن تر شده ام.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب چهره ها در شلوغی" ثبت می‌کند