"کتابی سرزنده ، سرگرمی خوب برای دوستداران پازل و کد."
"دنباله ای موفق، خوانندگانی که جلد اول را دوست داشتند، ادامه داستان را حتی رضایت بخش تر می یابند. "
ققنوس قاتی آدم هایی شد که منتظر اتوبوس این پا و آن پا می کردند. به ساعت مچی اش نگاه کرد؛ دستکش دست کرده بود و یک لیوان کاغذی داشت. هر کس نیم نگاهی به او می انداخت فکر می کرد یک آدم عادی و معمولی است. همیشه همین طور بود. مردم او را دست کم می گرفتند. اشتباهشان همین بود. اتوبوس خط ۴۱ از نبش خیابان پیچید و جلوی پارک واشینگتن اسکوئر ایستاد. ققنوس قبل از اینکه برود توی صف اتوبوس بایستد، لیوانش را برد سمت دهانش و وانمود کرد قلپ آخرش را می خورد. بعد کاغذ آدامسی را از جیبش در آورد، انداخت توی لیوان و آن را روی نیمکت پارک، کنار کیسه ی سبزرنگ زیپ داری جا گذاشت.
آیا کودک شما هر روز مطالعه می کند، نه به خاطر این که مجبور است، بلکه چون خودش دوست دارد؟
ایا ارسال به سراسر کشور رایگان است یا خیر