این رساله دست آورد کار پژوهشی و اندیشگی من در دورانی پنجاه ساله در بارهی زبان فارسی در برخورد با جهان مدرن و خواسته های زبانی آن است. با همه کوشش هایی که چند نسل در این راه کرده اند و شتابی که این کوشش ها در دو - سه نسل اخیر به خود گرفته است، چنین کاری ناگزیر رهنوردی بر روی زمینی ست نه چندان کوفته و هموار که هنوز بر آن با قدم همت و رنج و ریاضت می باید رفت. طرح مشکل زبانی ما در برخورد با جهان مدرن و خواسته های زبانی آن دو وجه از اندیشیدن و پژوهیدان را می طلبد: یکی، چند . و . چون جهان زبانی مدرنیت، پا، به عبارت دیگر، نگرش انسان مدرن به زبان و رفتار او نسبت به آن در فضای فرهنگی و تمدنی ویژهی خویش؟ و دیگر، در جوار دیگر زبان های پیش مدرن، وضع زبان فارسی در رویارویی با چالش مدرنیت و ضرورت های زبانی آن. به عبارت دیگر، کوشش های ناگزیر به اش برای پاسخ گویی به این برخورد شگرف تاریخی.
نام این رساله را «زبان باز» گذاشته ام، به قیاس «جامعه ی باز». زیرا میان زبان باز و جامعه باز نسبتی ضروری هست. به عبارت دیگر، میان زبان باز و جامعه مدرن، با مدرنیت در کل، رابطه ای جدایی ناپذیر هست. میان دست آوردهای عظیم و شگفت انگیز انسان مدرن در این همه زمینه های برون - از ش مار علم و فن شناسی و فن آوری و ساختارهای مدرن زیست نسبت و رابطهی سرراست و ناگزیر هست، از جمله میان ساخت و سازهای بسیار پیچیده ی زندگانی شهری با نهادهای زندگی مدنی و سیاسی مدرن، و نیز تمامی دست آوردهای فرهنگ و هنر و اندیشه در این همه زمینه های پهناور و رو به گسترش و زبانی که می باید بردار آنها باشد و به نیازهای بی پایان واژگانی آنها پاسخ دهد.
کتاب زبان باز