به گمان من خواندن این یادداشت ها به قوی تر شدن بینش مترجمان کمک می کند، هرچند برخی از آن ها ممکن است مستقیما به ترجمه مربوط نشود. هر مترجمی، دیر یا زود، خواه ناخواه، آگاه یا ناآگاه، به یکی از گرایش های رایج در حوزه ی ترجمه نزدیک می شود. صرف نظر از اینکه این گرایش چه باشد، چنانچه مترجم، پیش از دست یافتن به گرایش مطلوبش با ماهیت و مسائل ریز و درشت ترجمه آشنا شود، در گرایش موردنظر خود نیز بهتر عمل خواهد کرد.
این تکنیک که با نام «آینه داری» نیز شناخته می شود، در صورت استفاده ی درست و مناسب، روشی عالی برای خلق تعلیق و تنش دراماتیک در مخاطبین است.
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
نوشتن یک داستان، مانند ساختن یک خانه است: ممکن است تمام ابزار و ایده های مورد نیاز را در اختیار داشته باشید، اما اگر پِی و و بنیان اثر محکم نباشد، حتی زیباترین سازه ها نیز دوامی نخواهند داشت.
کاراکترهایی پیچیده که وجهی تاریک در وجود آن ها به چشم می خورد
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.
وقتی در حال نوشتن یک داستان هستید، باید تصمیم بگیرید که راوی قصه چه کسی است و داستان را برای چه کسانی تعریف می کند
هدف اصلی برای اغلب داستان سرایان این است که کاری کنند مخاطبین، داستان آن ها را کامل بخوانند