گزارشی شخصی و استعلایی.
فالاچی از واژه ها همانند چاقوهایی برنده استفاده می کند.
شاهکاری واقعی.
گاهی از خودم می پرسم آیا زندگی یک صحنه نیست که به دستور کسی در آن پرتاب می شوی و وقتی در آن افتادی باید طولش را طی کنی و برای این طی کردن، هزاران شکل وجود دارد. شکل هندی، شکل آمریکایی، شکل ویت کنگ...
از هنگامی که به دنیا آمدم گوشم را با کلمه ی پرچم و وطن پر کرده اند و همیشه به من آموخته اند که باید به شهید شدن و به شهادت رسیدن افتخار کرد ولی هرگز کسی به من نگفت که چرا کشتن به خاطر دزدی یک گناه بزرگ است، در حالی که کشتن در لباس سربازی باعث افتخار!
جنگ فاجعه ی وحشتناکی است که غیر از گریستن، کار دیگری برایش نمی توان کرد. برای کسی گریه می کنیم که شاید روزی یک سیگار را از او دریغ داشته ایم و حال مرده و دیگر برنمی گردد.
همیشه وقتی در مورد جنگها چیزی مبینم یا میخونم یه جمله از ماکس وبر تو ذهنم میاد مثه فرمولی مسألهی جنگ رو حل میکنه واسم ((جنگ کسانی که با هم میجنگند ولی هم را نمیشناسند برای کسانی که هم را میشناسند ولی با هم نمیجنگند )) وقتی وسط معرکه جنگ باشی تو این کتاب حس میکنی یک سردرگمی به وجود میاد واسط که حق با کیه اصلا خوب و بد کیه و سوالاتی از این دست و رسیدن به این سوالات به نظرم با رسیدن به جواب یکی هستش توی جنگ سوال و جواب یکی میشه شاید زندگی چیست رو از طریق ضدش میشه تعریف کرد که جنگ چیست وقتی جنگ رو بشه شناخت زندگی رو هم میشه تعریف کرد . به قول پاسکال چه بدبختی هست داشتن آگاهی
در این ژانر، جزو بهترین ها...
درسته درژانر ادبیات جنگ نوشته شده اما انقدر داستان رو زیبا روایت کرده که واقعا خسته نمیشید.
کتاب مستند خوبیه در مورد جنگ ویتنام
از مسئولین سایت ایران کتاب خواهشمندیم که از این به بعد مثل همین کتاب نوع کاغذ کتاب را هم در اطلاعات کتاب بنویسید .