توی تخت خواب وول می زدم، اما همه حواسم اون پایین وسط حیاط بود. می دونستم باید کپه مرگمو بذارم تا بتونم زود بیدار شم و به کارام برسم، اما کو خواب؟ چیزی که از چشمام فراری شده بود و اصلا هم قصد نداشت خودشو به پلکای من تسلیم کنه و ...
به نظر من خیلی زیبا و عاشقانه بود حتما بخونید
سلام. کتاب خوبی است اما اسم آن خواهر و برادر:فرنوش و کوروش است و اسم شخصیت اصلی ژولیت است! اما درکل کتاب جالبیست.
برای من جذابتی نداشت
این رمان فوق العادست
اصلا دلم نمیخواست تموم بشه
این رمان عالیه ❤️❤️
مثل اکثر رمانهای عاشقانه فانتزی و غیر قابل باور بود.
اولین کتابی بود که از خانم پوراصفهانی خوندم..به نظرم سوژه خوب بود اما کلیشه ای عنوان شده بود و عشق بین شخصیتها برای من غیر قابل باور بود و کلا اتفاقات کتاب به نظرم بعضی جاها غیر قابل باور میشد...در کل دوست نداشتم این کتاب رو..البته این نظر شخصی من هست...با احترام به نویسنده محترم
بله موافقم
موضوعش ناب بود و محتوای آموزنده ای داشت . میتونم بگم از این که همه چی ختم به خیر شد واقعا یه نفس راحت کشیدم!
من این رمان رو خیلی وقت خوندم اما نسخه پی دی افشو! امیدوارم با سانسورهای الکی داستان بی سر و ته و بی معنی نشده باشه ولی بخوام از داستان اصلیش بگم واقعا جالب بود برام. هفت سال پطش خوندمش ولی هنوزم یادمه