صدای آهنگ آنشرلی بلند شد … سرم داشت منفجر می شد … دستم رو از زیر پتو بیرون آوردم و روی عسلی کنار تخت کشیدم! صدا لحظه به لحظه داشت بلندتر میشد و من لحظه به لحظه عصبیتر میشدم! بالاخره دستم خورد به گوشم … چنگش زدم و کشیدمش ریز پتو … یکی از چشمامو به زور باز کردم و دکمه قطع صدا رو زدم … صدا خفه شد! نمیدونم چرا آهنگی رو که اینقدر دوست داشتم گذاشته بودم برای آلارم گوشیم … دیگه داشتم از این آهنگ متنفر میشدم!ساعت چند بود ؟ هفت صبح … لعنتی … خوابم میومد دیشب تا صبح داشتم چت میکردم و تازه دو سه ساعت بود که خوابیده بودم! این چه قرار کوفتی بود که من با دوستام گذاشته بودم …انگار مرض داشتم … با غر غر از جا بلند شدم و کش و قوسی به بدنم دادم … نگاهم به در و دیوار بنفش اتاق افتاد … همه دیوارها با کاغذ دیواری بنفش پوشیده شده بود و بهم آرامش میداد! در حالی که لی لی میکردم تا خورده چیپس هایی که از دیشب کف اتاق پخش شده بود و حالا چسبده بود به پایم جدا شود کنار پنجره رفتم و با ضرب گشودمش …
سانسور شده اس؟
دوست داشتم خیلی کلیشه ای بود ولی ارزش یبار خوندن داشت
اصلا دوست نداشتم
از خانم پور اصفهانی انتظار بیشتری داشتم اصلا قابل مقایسه با همخونه نبود
نویسنده رمان همخونه مریم ریاحی
به تو چه
عالی بود اولین کتاب از خانم هما پور اصفهانی که خوندم خیلی قشنگ بود
عالی بود عالی اولین کتاب از خانم هما بود خوندم
عالی بود من خیلی از کتابهای خانم پور اصفهانی خوندم واقعا عالی هستن
خوب بود میشه گفت چون جز اولین رمان هایی بود که خوندم برام شیرین بود بین کتابهای هما پور اصفهانی به نظرم سیگار شکلاتی رو بخونید
از ده سال پیش تا الان چندین بار این رمان و خوندم هزاران رمان خوندم اما هیچی قلم هما پور اصفهانی نمیشه عالیه
رمان قرار نبود تقلیدی از رمان همخونه هست
این رمان فوقش به درد نوجونها بخوره واقعا عامه پسند اصلا عامه که چه عرض کنم خیلی عامه پسند به حساب میاد
خیلی نویسنده سوتی داده در داستان و کلا کم حافظه هست ! ۱- موقع بازدید از خونه ترسا گفت که ماشین ظرفشویی داشته بعد الان تو این قسمت میگه شوهرش براش تازه خریده 😂😂🤣۲- اوایل داستان ترسا میره شرکت مانی و اونجا آرتان رو میبینه ! بعد در ادامه ترسا میگه اشنایی اون با ارتان تو پاتوق بوده 🤣🤣🤣 یعنی آلزایمر داره نویسنده
اونجا که رفته دفتر مانی رفیق مانی رو دیده بوده و عاشقش شده بود نه ارتان رو
رمان قرار نبود عالی بود اصلا حرف نداشت به نظر من از همهی رمانها این بهترین بود
اره دقیقا
عالی بود ، حتما بخونین ، اما قبل از کتاب توسکا این کتاب رو بخونین
داستانی احمقانه و ضعیف
من خوشم اومد با اینکه از واقعیت به دور هست اما قشنگ بود
من حدود ۷ سال پیش این کتاب رو خوندم و خب اولین رمانم بود.هنوز هم حس و حال کتاب یادمه.قلم نویسنده عالیه👌ترسیم فضا و انتقال احساسش بینظیره.در کل توصیه میکنم.راستی من نوجوان بودم که این کتاب رو خوندم
از اینکه بعد ۷ سال هنوزم برات عالی و بینظیره احساس ترحم بهم دست داد
عالی بود . کارهای ترسا و آرتان واقعا بانمک بود. از خوندنش لذت بردم.
گاهی .کار هایی که مجبوریم آن را انجام بدهیم و اصلا آن را دوست نداریم بعد از گذشت زمانی ،آنچنان شیفته او میشویم که فقط با مرگ میشود از آن جدا شد .اما همیشه یک نفر پیش قدم میشود .کسی که پایانی خوش برای ما آرزو میکند