این مرد مستبد هرگونه مفهوم آزادی را هر چند بعید - از حیات اداری و اجتماعی امپراتوری خود طرد کرد . در تمام دوران سلطنت او سکوت مطلق بر امپراتوری وسیع ناپلئونی حکمفرما بود ، می خواست همه را خود اداره کند و به همه کس خود فرمان براند ، تاجایی که در دربار او اغلب بزرگان کشوری و سردارانش به امر وی و به انتخاب وی وصلت می کردند ، و اگر او لازم می دانست زنشان را طلاق میدادند . جنگهای پی در پی ، فرانسه را به خون کشیده بود . در سالهای ۱۸۱۴_۱۸۱۵ دهاتی وجود داشت که در آنها مردان بین ۱۵ تا ۷۰ سال بیافت نمی شدند . ناپلئون با عزم و ثبات بیرحمانه ای با روح انقلابی کارگران مبارزه می کرد . خود او متوجه این موضوع بود و یک بار با صراحت خاص خود گفته بود : هیچ دلیلی در بین نیست که کارگران مرا دوست داشته باشند . و "من ایشان را فقیر و بدبخت یافتم و فقیر و بدبخت بجا گذاشتم" . مع هذا فراموش کرده بود این نکته را نیز به گفته ی خود بیفزاید که هیچ یک از حکومتهای انقلاب بورژوایی که به دست او نابود شدند به قدر خود او در تمهید وسائل استثمار عمیق طبقه کارگر ذوق و ابتکار بکار نبرده و هیچ کس مانند او با ایجاد "دفترچه های کارگری" ، کارگران را به طور قطع از امکان دفاع از منافع خود -ولو کم تاثیر - در قبال بهره کشی کارفرمایان محروم نساخته بود .
سلام. چرا موجودش نمیکنین؟😕
چون کتاب چاپ تمومه