کتاب «ماکس وبر و کارل مارکس» نوشتۀ کارل لوویت، درصدد بررسی و بیان مقایسهای میراث فکری دو تن از تأثیرگذارترین متفکران تاریخ جامعهشناسی و اقتصاد، ماکس وبر و کارل مارکس است. لوویت برای دستیابی به هدف خود بر دو مفهوم «ازخود بیگانگی» در نظریۀ مارکسیستی و «عقلانیسازی» در جامعهشناسی وبر تمرکز کرده است.
کتاب با فراهم کردن زمینهای برای بحث درمورد جهان سرمایهداری بورژوازی آغاز میشود که هم وبر و هم مارکس بهدنبال درک و نقد آن بودند. لوویت تفسیر وبر از این جهان را از طریق دریچۀ «عقلانیسازی» ترسیم میکند، فرآیندی که در آن شیوههای سنتی زندگی با الگوهای رفتاری کارآمدتر و قابل محاسبهتر جایگزین میشوند. تحلیل وبر از عقلانیسازی، حوزههای مختلف زندگی از جمله اقتصاد، قانون و دین را دربر میگیرد. به گفتۀ وبر، این فرآیند عقلانیسازی منجر به «اسطورهزدایی» از جهان میشود، به نحوی که درک علمی جایگزین تبیینهای مذهبی و متافیزیکی میگردد.
در مقابل، لوویت تفسیر مارکس از جهان بورژوایی و سرمایهداری را در قالب «از خودبیگانگی» ارائه میکند. مفهوم ازخود بیگانگی مارکس، بیگانگی افراد را از کار، محصولات کار و همکارانشان و همچنین از پتانسیل انسانی خود توصیف میکند. به عبارت بهتر، مارکس سرمایهداری را نظامی میبیند که در آن «کار» تبدیل به کالایی میشود که منجر به شکاف طبقاتی و در نهایت منجر به وضعیتی میشود که پرولتاریا از ابزار تولید و در نتیجه، از ذات خود بهعنوان انسان بیگانه شوند.
لوویت در کتاب خود به بررسی اشتراکات و تفاوتهای موجود در صورتبندی مسئله و همچنین راهحلهای این دو جامعهشناس برای مشکلات برخاسته از سرمایهداری میپردازد. این کتاب همچنین شامل بررسی نقد غیرمستقیم وبر از برداشت ماتریالیستی مارکس از تاریخ است. لوویت نشان میدهد که وبر این ایده که عوامل اقتصادی به تنهایی میتوانند توسعۀ جوامع انسانی را توضیح دهند را نقد میکند و از این جهت در مقابل مارکس قرار میگیرد.
بهطور کلی، کتاب «ماکس وبر و کارل مارکس» میتواند بهعنوان یک متنی محوری برای دانشجویان و محققان باشد که با نگاهی متفاوت و معاصر به دو مفهوم از خود بیگانگی و عقلانیسازی، ذیل دو جامعهشناس اصیل، پرداخته است.
کتاب ماکس وبر و کارل مارکس