به هر حال، آنها باید برای رویاویی با امواج خروشان زندگی آماده می شدند و هیچ راهی بهتر از این نبود که با مشکلات و سختیهای ملموس و طبیعی دست و پنجه نرم کنند. این نظر پدرشان بود و به این ترتیب سفر پرماجرای آنان بر روی رودخانه سفید آغاز شد. دو برادر در طول این سفر پدر خود را همراهی کرده و او را از خطر مرگ حتمی نجات می دهند.
داستانی پر از اتفاق و کشمکش، پسر من هشت سالشه، براش که میخووندم، دوستش داشت