کتاب یک بخشش

A Mercy
کد کتاب : 297
مترجم :
شابک : 978-964-191-086-2
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 184
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2008
نوع جلد : جلد نرم
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

تونی موریسون برنده جایزه ی نوبل ادبیات سال 1993

معرفی کتاب یک بخشش اثر تونی موریسون

در دهه ی 1680، صنعت برده داری در آمریکای شمالی و جنوبی، دوران آغازین خود را سپری می کند. بازرگان و ماجراجویی انگلیسی-هلندی به نام جیکوب وارک، صاحب زمینی کوچک در مناطق شمالی است. او علیرغم بی رغبتی اش نسبت به خرید و فروش انسان، مجبور می شود یک دختربچه ی برده را به عنوان بخشی از طلب خود از مزرعه داری در ماریلند بپذیرد. این دختربچه، فلورنس نام دارد. او که می تواند بخواند و بنویسد، ممکن است در زمین جیکوب به درد بخورد. فلورنس که از طرف مادرش طرد شده است، ابتدا سعی می کند عشق را با لینا، خدمتکار سالخورده ی خانه ی ارباب جدیدش، تجربه کند و بعد از آن، در طلب عشق آهنگری جذاب و آفریقایی می رود که هرگز برده نبوده و به صورت ناگهانی وارد زندگی شخصیت های این خانه شده است. رمان یک بخشش، آشکارکننده ی جنبه ها و لایه های زیرین برده داری است، اما در اصل، داستان چندپهلو و درگیرکننده ی یک مادر و دختر است،مادری که برای نجات دخترش، او را ترک می کند و دختری که شاید هیچ وقت از رنج و درد این جدایی رهایی نیابد.

کتاب یک بخشش

تونی موریسون
تونی موریسون، زاده ی 18 فوریه ی 1931، نویسنده، فمینیست و استاد دانشگاه آمریکایی و برنده ی جایزه ی ادبی نوبل ۱۹۹۳ است که آثارش به خاطر فضای حماسی، دیالوگ های زنده و تصویر کردن شخصیت های سیاهپوست آمریکایی مشهور هستند. او نخستین زن سیاهپوستی است که کرسی ای به نام خود در یکی از دانشگاه های بزرگ آمریکا (دانشگاه پرینستون) دارد. وی هم چنین، اولین زن سیاهپوست آمریکایی است که جایزه ی نوبل را دریافت کرده است.
نکوداشت های کتاب یک بخشش
A welding of poetry and history.
ترکیبی از شعر و تاریخ.
Washington Post Washington Post

A small, plangent gem of a story.
داستانی موجز و بسیار درخشان.
New York Times New York Times

Exquisite.
نفیس
Vancouver Sun

قسمت هایی از کتاب یک بخشش (لذت متن)
او پیچیدگی های تنهایی را یاد گرفت: وحشت رنگ پوست، غرش سکوت و خطر اشیای آشنا و بی حرکت.

من کمی از آزادی می ترسم. آیا واقعا این احساس یک فرد آزاد است؟ اگر این چنین است من آن را دوست ندارم. من نمی خواهم آزاد از تو باشم، چرا که فقط با تو زنده ام.

ما هرگز نمی توانیم جهان را تغییر دهیم و این جهان است که ما را تغییر می دهد.