بیش از هر ژانر و سبک دیگر، این «رئالیسم جادویی» بود که دوران شکوفایی «ادبیات آمریکای لاتین» را در قرن بیستم تعریف کرد
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
مارکز در داستانش به مخاطبین خود نشان می دهد که هر چیزی می تواند ممکن باشد
ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند
می توان درباره ی رمان صد سال تنهایی گفت که این اثر چیزی حیاتی را در مورد تجربه ی تاریخی صدها میلیون نفر در خود دارد که فقط به آمریکای لاتین خلاصه نمی شود
بذرهای رمان های گارسیا مارکز، پدرِ رئالیسم جادویی، در جوانی اش کاشته شده اند.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
از ادبیات آمریکای لاتین متنفرم 😬😒🤢 (متعصب نباش!)
داستانها همه درمورد مرگاند. مرگهای جادویی. مرگهای آمریکای لاتینی. مرگهای عجیب. کتاب از عجیبی کم نداشت، و گرچه هی تعجب میکردم و باورم نمیشد این حجم از غریبی، اما از کلمهها، جملهها، و هنرمندی مارکز هم انگشت به دهن میموندم. که اصلا چطور همچین چیزهایی نوشته، چطور اینقدر قشنگ کلمهها رو انتخاب کرده؟ تصویرهای زنده ساخته؟